شهری عشقم چو مجنون در بیابان نیستم
اخگر دل زنده ام محتاج دامان نیستم
دست خود چون خوشه پیش ابر می سازم دراز
خوشه چین کشت این خرمن گدایان نیستم
قطره خود را ز کاوش می کنم بحر گهر
چون صدف در انتظار ابر نیسان نیستم
شبنم خود را به همت می برم برآسمان
در کمین جذبه خورشید تابان نیستم
گرچه خاررهگذارم همتم کوتاه نیست
هر زمان بادامنی دست و گریبان نیستم
دور کردن منزل نزدیک را از عقل نیست
چون سکندر در تلاش آب حیوان نیستم
بوی یوسف می کشم از چشم چون دستار خویش
چشم بر راه صبا چون پیر کنعان نیستم
خویش را فربه نمی سازم ز خوان دیگران
چون مه نو کاسه لیس مهر تابان نیستم
بر سر میدان جانبازان بود جولان من
در قفس چون شیر بیدل از نیسان نیستم
کرده ام با خاکساری جمع اوج اعتبار
خار دیواره ام و بال هیچ دامان نیستم
نیست چون بوی گل از من تنگ جا بر هیچ کس
در گلستانم ولیکن در گلستان نیستم
بر دل آزادگان هرگز نمی گردم گران
همچو قمری باردوش سرو بستان نیستم
دار نتواند حجاب جرات منصور شد
اتشم از چوب دربان روی گردان نیستم
نان من پخته است چون خورشید هر جا می روم
در تنور اتشین ز اندیشه نان نیستم
رفته چون مور از قناعت پای سعی من به گنج
در تلاش مسند دست سلیمان نیستم
می برم از کنج عزلت لذت کنج دهان
از حلاوتخانه وحدت گریزان نیستم
نیست از خواری به عزت پله ای نزدیکتر
همچو یوسف دلگران از چاه و زندان نیستم
دشمنان را در نظر دارم شکوه کوه قاف
از گرانقدری سبک در هیچ میزان نیستم
گوش تاگوش زمین از گفتگوی من پرست
در سخن صائب چو طوطی تنگ میدان نیستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبان صادق و پر احساس خود به توصیف وضعیت روحی و اندیشههایش میپردازد. او خود را مثل مجنون، در جستجوی عشق و حقیقت معرفی میکند، اما از وابستگی به دیگران و استمداد از آنها خودداری میکند. شاعر به خودکفایی و تلاش برای رسیدن به کمال فردی تأکید دارد و از زیباییهای طبیعی الهام میگیرد، حال آنکه در برابر مشکلات و موانع زندگی، عزمی راسخ و استوار دارد.
او به تلاش بیوقفهاش برای یافتن هدف و معنا در زندگی اشاره میکند و به سادگی و عدم وابستگی به تجملات و امتیازات دنیوی تأکید دارد. قوا، عزم و غیرت او در برابر مشکلات، نشانهای از اراده قویاش است. شاعر در نهایت به پیروزی و آزادگی خود میاندیشد و خود را در جستجوی حقیقت و عشق معرفی میکند، بیآنکه به دامانی از دیگران نیازمند باشد.
هوش مصنوعی: من عاشق شهر نیستم و مانند مجنون در بیابان سرگردان نیستم. دل من همچون آتشی روشن است و به چیزی جز محبت و محبت خواهی نیاز ندارد.
هوش مصنوعی: دست خود را مانند خوشهای به سوی ابرها دراز میکنم، اما من خوشهچین این کشت و زراعت نیستم و گدایان به شمار نمیروم.
هوش مصنوعی: من در جستجوی خودم هستم و مانند صدفی که در انتظار بارش باران بهاری باشد، به انتظار گنجینهای نیستم.
هوش مصنوعی: من همچون شبنم از روی درختان برمیخیزم و به آسمان میروم، اما در انتظار جاذبه و کشش خورشید درخشان نیستم.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است به مشکلات و موانع روبرو شوم، اما عزم و ارادهام همیشه قوی و بلند است و هرگز نمیگذارم که ناامیدی بر من غلبه کند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به چیزی که به آن نزدیک هستیم، نیازی به دور شدن یا تلاش بیهوده نیست. من مانند اسکندر در جستجوی آب حیات نیستم.
هوش مصنوعی: من بوی یوسف را از چشم خود حس میکنم، مانند دستاری که بر سر دارم. چشم به راه نسیم صبا هستم، اما مانند پیر کنعان نیستم.
هوش مصنوعی: من به خاطر دیگران خودم را تغذیه نمیکنم و از موهبتهای آنها بهرهمند نمیشوم، چرا که مانند مه نو، دنبال جلب محبت و توجه نیستم.
هوش مصنوعی: در میدان مبارزه، احساس بینظیری دارم و در قفس به مانند شیر آزادیخواهم نمیتوانم بمانم.
هوش مصنوعی: من با فروتنی و خاکساری، به جمع بالاترین درجات احترام و اعتبار رسیدهام، اما در واقع، مانند خار دیواری هستم که هیچگاه بال و پر ندارم و به دیگران نمیتوانم پرواز کنم.
هوش مصنوعی: من بویی چون گل دارم و برای کسی در گلستان جا ندارم، اما خودم در گلستان نیستم.
هوش مصنوعی: هرگز بر دل آزادگان سنگینی نمیکنم و مانند قمری بر دوش درختان باغ نمینشینم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خاطر حجاب و موانع، از جرات و شجاعت خود دست بردارم. اگر چه ممکن است مانند منصور که مقابل مشکلات ایستاد، با سختیها مواجه شوم، اما هرگز از اصول و راه خود دور نمیشوم.
هوش مصنوعی: من نانم به خوبی پخته شده است، مانند خورشید. هر جا که میروم، در آتش تنور زندگی، به خاطر فکر و اندیشهای که دارم، احساس کمبود نان نمیکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر قناعت، مانند موری که از لانهاش رفته، من هم در تلاش برای به دست آوردن گنج، به سعی و تلاشی که انجام میدهم، احساس بیارزشی میکنم. من در تلاش برای رسیدن به مقام سلیمان نیستم.
هوش مصنوعی: من از تنهایی و انزوا خارج میشوم و لذت میبرم، زیرا از شیرینی و خوشی ناشی از وحدت و همبستگی، دوری نمیکنم.
هوش مصنوعی: در زندگی، مسیرهای رسیدن به عزت و مقام بالا وجود ندارد که به اندازهٔ نزدیک بودن به ذلت و خواری باشد. اگر یوسف از چاه و زندان رها شده، من هم در شرایطی مشابه نیستم.
هوش مصنوعی: من به یاد دشمنانم هستم و به قدری باارزش هستم که شکوه کوه قاف را هم تحتالشعاع قرار میدهم و در هیچ مقیاسی سبک نمیشوم.
هوش مصنوعی: گوشههای زمین از صحبتهای من پر شده است و در گفتارم مانند طوطی، محدود و در تنگنا نیستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم
هیچ دردی صعب تر از دردِ هجران نیستم
گرچه می داند که بر جانم ز هجرِ یار چیست
آن چنان زارم که گویی در بدن جان نیستم
رسمِ قربانی ست اندر کیشم اسماعیل وار
[...]
مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیستم
خرقه از مصحف اگر سازم مسلمان نیستم
معنی اخلاص میخواهند و حسن اعتقاد
چون نشینم با نکوکاران کز ایشان نیستم
در چمن معذور داریدم اگر گردم ملول
[...]
تا ز اهل حیرتم خاطر پریشان نیستم
شمع بی فانوسم آن روزی که حیران نیستم
تیغ بی آبم به دست کارفرمایان عشق
چون رگ ابر بهارانم که گریان نیستم
همچو داغ عشق می جویم دل صد پاره ای
[...]
چند بر سنگم زنی من شیشهٔ جان نیستم
چند پامالم کنی خون شهیدان نیستم
ای مسلمانان مسلمانی اگر اینست و بس
من یهودم، کافرم، گبرم مسلمان نیستم
دست بیطالع کجا و گوشهٔ دامان دوست
[...]
بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم
در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم
زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است
هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم
در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.