جان تازه می شود ز نسیم بهار عشق
از یک سرست جوش گل وخار خار عشق
در شوره زار عقل به درمان گیاه نیست
پیوسته سرخ روی بود لاله زار عشق
خاری است خار عشق که در پای چون خلید
نتوان کشید پا دگر از رهگذار عشق
از جان مگو که در گرو نقش اول است
سرمایه دوکون به دارالقمار عشق
رحمی به بال کاغذی خود کن ای خرد
خود را مزن برآتش بی زینهار عشق
عشقی که بی شمار نباشد بلای او
پیش بلاکشان نبود در شمار عشق
دایم به زیر دار فنا ایستاده ایم
بیرون نمی رویم ز دارالقرار عشق
اینجا مدار کارگزاری به همت است
از بحر آتشین گذرد نی سوار عشق
تکلیف بار عشق دوتا کردچرخ را
من کیستم که خم نشوم زیر بار عشق؟
صائب هزار مرتبه کردیم امتحان
با هیچ کار جمع نگردید کار عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف عشق و تأثیرات آن بر زندگی انسانها میپردازد. شاعر از بهار و رویش گلها به عنوان نماد عشق یاد میکند و بیان میکند که در دنیای عقل، درمانی برای دردهای ناشی از عشق وجود ندارد. عشق، با وجود دشواریها و خاریهایی که ممکن است به همراه داشته باشد، همچنان یک مسیر پر تلاش و صعبالعبور است که انسان را به چالش میکشد. شاعر به اهمیت و عظمت عشق اشاره دارد و میگوید که عشق واقعی بیشمار و بیپایان است. همچنین، به تجربههای مکرر از امتحان عشق اشاره میکند و بیان میکند که هیچ یک از فعالیتها و تلاشها نمیتواند عشق را به درستی درک یا جمع کند. در نهایت، عشق را به عنوان باری سنگین که بر دوش انسان است، توصیف میکند.
هوش مصنوعی: بهار با نسیم خود جان تازهای به انسان میبخشد و عشق همانند گل و خار، هر دو را از یک منبع میسازد.
هوش مصنوعی: در بیابان و بیحالی عقل، راهی برای بهبود و درمان وجود ندارد؛ اما در دل عشق، همواره رنگ و رویی شاداب و زیبا وجود دارد، مانند لالهای در بستان.
هوش مصنوعی: عشق مانند خاری است که اگر در پای انسان فرو رود، دیگر نمیتواند پا را از مسیر عشق خارج کند و آن را بیرون بکشد.
هوش مصنوعی: از جان سخن نگو که وابسته به نقش اول داستان است، زیرا دارایی و ثروت دو عالم در گیر و دار عشق همچون قمار است.
هوش مصنوعی: خودت را هرگز به خاطر عشق به آتش نزن، بلکه با لطافت و cuidado به نوشتهها و ایدههایت رسیدگی کن.
هوش مصنوعی: عشقی که تعدادش کم باشد، به اندازهای نیست که برای عاشقان واقعی دشواری ایجاد کند.
هوش مصنوعی: ما همیشه در زیر سایه مرگ ایستادهایم و از مکان آرامش عشق خارج نمیشویم.
هوش مصنوعی: در اینجا مسئولیت و تلاش به همت بستگی دارد، و تنها کسی که میتواند از مشکلات و چالشهای سخت عبور کند، عاشق واقعی است.
هوش مصنوعی: من کی هستم که زیر بار سنگین عشق خم نشوم، در حالی که عشق برای دوتا حافظه و مسئولیت دارد.
هوش مصنوعی: ما هزاران بار امتحان کردیم، اما هیچ روشی نتوانست دل به عشق بسپارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق
در هر دلی ز تازه گلت خار خار عشق
هر چند سرخوشی ز می حسن یاد کن
ما را که جان رسید به لب در خمار عشق
محمل همین به سینه ویران ما گشاد
[...]
یارست فارغ از من و من بی قرار عشق
کار منست ناله و اینست کار عشق
نو عاشقم سزد که دل چاک من بود
اول گلی که می شکفد از بهار عشق
ای دل بیا که وامق و مجنون گذشته اند
[...]
از خون کشتگان شکفد لالهزار عشق
باشد خزان عمر شهیدان بهار عشق
آه این چه آتشست که از ذوق سوختن
روید چو خار خشک گل از مرغزار عشق
از عشق جان لبالب و شوق گرسنه چشم
[...]
بیرون ز عقل هاست در این جا شمار عشق
پیداست کار عقل و هویداست کار عشق
صد جا شکسته ام سر خم گردن سبو
نشکست یک نفس ز سر من خمار عشق
رد می کند نخست و دگر می کند قبول
[...]
کردیم عاقبت وطن اندر دیار عشق
خوردیم آب بیخودی از جویبار عشق
مستان عشق را به صبوحی چه حاجت است
زیرا که درد سر نرساند خمار عشق
سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.