کردیم عاقبت وطن اندر دیار عشق
خوردیم آب بیخودی از جویبار عشق
مستان عشق را به صبوحی چه حاجت است
زیرا که درد سر نرساند خمار عشق
سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی
وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق
فارغ شود ز دردسر عقل فلسفی
یک جرعه گر کشد ز می خوشگوار عشق
در دامن مراد نبینی گل مراد
بی ترک خواب راحت و بی نیش خار عشق
ای فرخ آن سری که زنندش به تیغ یار
وی خرم آن تنی که کشندش به دار عشق
روزی ندیده تا به کنون چشم روزگار
از دور روزگار به از روزگار عشق
پروانه گر ز عشق بسوزد عجب مدار
کآتش زند به خرمن هستی شرار عشق
آن دم مس وجود تو زر میشود که تن
در بوته فراق گدازد به نار عشق
هرکس که یافت آگهی از سر عاشقی
وحدت صفت کند سر و جان را نثار عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن عشق و احساسات عمیق انسانی میپردازد. شاعر از تجربه عاشقانه خود سخن میگوید که در آن با عشق، آرامش و زیباییهای زندگی آشنا شده است. او به دردها و رنجهای عشق نیز اشاره میکند، اما میگوید که این دردها هرگز نمیتوانند زیبایی و خوشی عشق را تحتالشعاع قرار دهند. در نهایت، تاکید بر ارزشمند بودن عشق و آمادگی برای قربانی کردن جان و دل برای آن، نشاندهنده عمق و اهمیت این احساس در زندگی انسان است.
هوش مصنوعی: در نهایت، با عشق به وطن دست یافتیم و در دنیای عشق غرق شدیم. از جویبار عشق، به طور نابخودآگاه، آبی نوشیدیم.
هوش مصنوعی: عاشقان در پی می و نوشیدن نیستند، زیرا عشق آنقدر شیرین و دلپذیر است که نیازی به خمار و مستی ندارد. عشق خودش کافیست و دردی که از آن ناشی میشود، به آنها آسیب نمیزند.
هوش مصنوعی: سی سال درباره محبت صحبت کردم و ادعا کردم، تا اینکه در صبحی دل من چون گل شکفت و از نسیم بهار عشق جان گرفت.
هوش مصنوعی: اگر کسی لحظهای از دردسرهای پیچیدهی فکر و فلسفه رهایی یابد و جرعهای از شراب معطر عشق بنوشد، احساس سبکی و آرامش خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در آغوش آرزوهایت، گل آرزوهایت را نمیبینی و برای رسیدن به آن، نه تنها باید از خواب راحت بگذری، بلکه باید با دردهای عشق نیز دست و پنجه نرم کنی.
هوش مصنوعی: ای خوشا به حال کسی که به دست محبوبش کشته شود و خوشبخت است آن کسی که به خاطر عشقش جان خود را فدای محبت کند.
هوش مصنوعی: هرگز ندیدهام که روزی از روزگار گذشته بهتر از روزگار عشق باشد.
هوش مصنوعی: اگر پروانهای از عشق بسوزد، تعجب نکن؛ زیرا آتش عشق میتواند به زندگی و هستیاش شعلهور شود.
هوش مصنوعی: آنگاه که وجود تو به واسطه عشق و دوری دچار آزمایش و سختی شود، ارزش واقعی و زیباییت مانند زر خالص نمایان میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از عشق و محبت آگاه شود، تمام وجودش را برای عشق فدای آن میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق
در هر دلی ز تازه گلت خار خار عشق
هر چند سرخوشی ز می حسن یاد کن
ما را که جان رسید به لب در خمار عشق
محمل همین به سینه ویران ما گشاد
[...]
یارست فارغ از من و من بی قرار عشق
کار منست ناله و اینست کار عشق
نو عاشقم سزد که دل چاک من بود
اول گلی که می شکفد از بهار عشق
ای دل بیا که وامق و مجنون گذشته اند
[...]
از خون کشتگان شکفد لالهزار عشق
باشد خزان عمر شهیدان بهار عشق
آه این چه آتشست که از ذوق سوختن
روید چو خار خشک گل از مرغزار عشق
از عشق جان لبالب و شوق گرسنه چشم
[...]
جان تازه می شود ز نسیم بهار عشق
از یک سرست جوش گل وخار خار عشق
در شوره زار عقل به درمان گیاه نیست
پیوسته سرخ روی بود لاله زار عشق
خاری است خار عشق که در پای چون خلید
[...]
بیرون ز عقل هاست در این جا شمار عشق
پیداست کار عقل و هویداست کار عشق
صد جا شکسته ام سر خم گردن سبو
نشکست یک نفس ز سر من خمار عشق
رد می کند نخست و دگر می کند قبول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.