شوختر می شود ازخواب گران، مژگانش
چون فلاخن که کند سنگ سبک جولانش
شهسواری که منم گردره جولانش
آفتاب ازمژه جاروب کند میدانش
برگ آسایش ازین خاک سیه کاسه مجو
که بود از نفس سوختگان ریحانش
مور صحرای قناعت دل شادی دارد
که بود دست سلیمان به نظر زندانش
تهمت سرمه به آن چشم سیه،عین خطاست
سرمه گردی است که خیزد ز صف مژگانش
می توان باعرق روی تو نسبت کردن
گوهری راکه زآیینه بود میدانش
صفحه آینه راکاغذ سوزن زده کرد
تا چه باسینه مجروح کند مژگانش
می رود آبله دست صدف دست بدست
رنج ما نیست که پامال کند دورانش
عافیت می طلبی رو سر خود گیر که عشق
قهرمانی است که از دار بود چوگانش
نظر تربیت از ابر ندارد صائب
گلستانی که منم بلبل خوش الحانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوب مورد نظر شاعر میپردازد. شاعر از خواب و ناز مژگان معشوقهاش صحبت میکند و او را به شهسوارانی تشبیه میکند که بر زمین جولان میدهند. معشوقه به اندازهای دلنشین است که آفتاب را به وجد میآورد و چشمانش به زیبایی سرمه میماند. شاعر از رنجها و دشواریهای عشق میگوید و به عافیت و آرامش در این عشق اشاره میکند. در نهایت، او خود را به عنوان بلبل خوشنوا در گلستان زیبایی معشوقهاش توصیف میکند.
هوش مصنوعی: چشمهایش مانند یک فلاخن میشوند که سنگی سبک را به پرواز درآورده، وقتی از خواب عمیق بیدار میشود و شوخی و نشاط بیشتری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من یک پهلوان هستم که میدان جنگ برای من همچون آفتابی درخشان است و زیباییام چنان است که حتی آفتاب از مژههای من درخشش میگیرد.
هوش مصنوعی: از این خاک تاریک و غمانگیز توقع آرامش نداشته باش، زیرا تنها روحهای رنجکشیده از آن، عطری دلانگیز و خوشبو به یادگار گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: مور صحرای قناعت، موجودی کوچک است که در دل خود شادی و خوشبختی دارد. این نشان میدهد که او به چیزهایی که دارد راضی است و از آنها لذت میبرد. در مقابل، حتی اگر دست سلیمان (نماد قدرت و ثروت) به قدری که در حبس باشد، نتواند او را خوشحال کند. این جمله بر اهمیت قناعت و رضایت در زندگی تأکید دارد و نشان میدهد که شادی واقعی به داشتن چیزهای بزرگ وابسته نیست.
هوش مصنوعی: تهمت زدن به چشمان سیاه او بیمعنی است؛ زیرا زیبایی و جذابیت آنها کاملاً از مژگان بلندش نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: میتوان با عرق و تلاش، جواهری که در آینه خود را نشان میدهد، به تو نسبت داد.
هوش مصنوعی: آینه را با کاغذی پوشانده تا ببیند که آیا با مژگانش میتواند دل کسی را به درد آورد یا نه.
هوش مصنوعی: آبلهای که در دست صدف است، دارندگانش را تحمل میکند و رنج ما از آن نیست که دورانش بر سر راهش بیفتد و به آن آسیب برساند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و سلامتی هستی، آن را در وجود خود جستجو کن، زیرا عشق همچون قهرمانی است که در میدان زندگی، با چالشها و دشواریها دست و پنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی: نگاه تعلیم و تربیت به این زیبایی و لطافت نیست، زیرا من همان بلبل خوشصدای این گلزار هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صاحبا، عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش
چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش
آن خدای است تعالی، ملک الملک قدیم
[...]
این نه دردیست که بی دوست بود درمانش
خُنُک آن جان که نصیبی بود از جانانش
عقل گوید به نصیحت که مده جان به لبش
عشق فریاد برآرد که مکن فرمانش
ای منجم نظر از ماه و ثریا بستان
[...]
حبذا شهر علائیه و شهرستانش
خرما نزهت باغ خوش و باغستانش
این نه شهریست بهشتیست پر از ناز و نعیم
خازنی نیست سزاوارتر از رضوانش
قهرمان وی اگر سوی فلک حکم کند
[...]
گرچه تنگست دلم چون دهن خندانش
دل فراخست در آن سنبل سرگردانش
هر کجا می رود اندر دل ویران منست
گنج لطفست از آن جای بُود ویرانش
برو ای خواجه مرا چند ملامت گوئی
[...]
حبذا عرصهٔ ملکی که تویی سلطانش
ملک گردد چو بهشت ار تو شوی رضوانش
در همه مملکت امروز سلیمانی نیست
کآدمی را نبود دردسر از دیوانش
ای که در مملکت قیصر و خاقان شاهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.