گنجور

 
ابن یمین

حبذا شهر علائیه و شهرستانش

خرما نزهت باغ خوش و باغستانش

این نه شهریست بهشتیست پر از ناز و نعیم

خازنی نیست سزاوارتر از رضوانش

قهرمان وی اگر سوی فلک حکم کند

از پی کسب شرف ممتثل فرمانش

در زمان ترک فلک پای نهد اندر گل

همچو هندو بکشد ناوه بسر کیوانش

طاق قوس قزح ار چند بلندی دارد

هست چون خاک زمین پست بر ایوانش

چون به بنیانش نظر بر فکنی خود دانی

همت عالی بانی وی از بنیانش

کیست بانیش علاء دول و دین که بود

نآورد مثل بصد قرن و بصد دورانش

آنکه بر خط وی ار سر ننهد کاتب چرخ

شاه انجم ندهد راه سوی دیوانش

هر کرا بخت مساعد بود و دولت یار

کار دشوار برین گونه بود آسانش