دامگاه تازه ای پرواز را منظور بود
این که می کردم نفس را راست گاهی در قفس
گز ز تنهایی بنالد محض کافر نعمتی است
هرکه چون صیاد دارد خانه خواهی در قفس
چشم وا کردن به روی بیوفایان مشکل است
کاش می بود از حریم بیضه راهی در قفس
از دل صدچاک می بینم جمال یار را
بر گلستان دارم از حسرت نگاهی در قفس
چاره زندانی افلاک تسلیم است و بس
نیست غیر از زیر بال خود پناهی در قفس
دل نشد عبرت پذیر از تنگنای آسمان
می رود هرمویم از غفلت به راهی در قفس
سایه گل نیست جای خواب و ما دلمردگان
راست می سازیم هردم خوابگاهی در قفس
بی پر و بالی مگر صائب به داد ما رسد
کز پر خود گاه در دامیم و گاهی در قفس
گر ببینم روی گل را صبحگاهی در قفس
خط آزادی شود هر مد آهی در قفس
گوشه چشمی است از صیاد ما را التماس
هست باغ دلگشای مانگاهی در قفس
بند و زندان بر دل خوش مشرب من بار نیست
کز دل واکرده دارم پیشگاهی در قفس
خاطر صیاد را نتوان پریشان ساختن
ورنه داردسینه صد چاک، آهی در قفس
در گرفتاری است اندک التفاتی بی شمار
می زند پهلو به شاخ گل، گیاهی در قفس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس تنهایی و اسارت اشاره دارد. او میگوید که زندگی مانند دامگاه، پرواز را محدود کرده و انسان را در قفس تنهایی گرفتار کرده است. چشمپوشی از بیوفایی دیگران دشوار است و آرزو دارد که راهی به آزادی وجود داشته باشد. با وجود درد و رنج، شاعر همچنان به زیباییهای زندگی و جمال یار امید دارد و به دنبال چارهای برای رهایی از تنگنای آسمان و قفس وجودیاش است. او در مورد حسرت و آرزوهایی که در دل دارد سخن میگوید و میخواهد از این وضعیت آزاد شود، اما به نظر میرسد که چارهاش فقط تسلیم است. در نهایت، شاعر به ارتباط خود با گل و طبیعت اشاره میکند و به دنبال نوری از امید در این قفس است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به فرصتی جدید برای پرواز و آزادی است. گوینده در حال تلاش است که در حالتی محدود (مانند قفس) نفس خود را به درستی و محکم بکشید، به این معنا که با وجود محدودیتها و شرایط سخت، سعی دارد به زندگی و آزاد بودن ادامه دهد.
هوش مصنوعی: کسی که در تنهایی خود ناله میکند، تنها برای کافرانی است که از نعمتها بیبهرهاند. هر فردی که مانند یک صیاد در قفس زندگی میکند و به دنبال خانهای است، در واقع خود را به دام انداخته است.
هوش مصنوعی: باز کردن چشم به روی افرادی که وفادار نیستند، کاری سخت و دشوار است. ای کاش راهی برای خروج از این وضعیت وجود داشت.
هوش مصنوعی: از دل زخمزدهام زیبایی محبوبم را میبینم و در این گلزار، از حسرت یک نگاه او در قفس دل به سر میبرم.
هوش مصنوعی: تنها راه رهایی از بندهای آسمانی تسلیم و پذیرش است و جز اینکه در سایه پر خود پناهی یابیم، گزینه دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: دل از تجربههای تلخ عبرت نمیگیرد، در حالی که فشارها و سختیهای زندگی مثل تنگنای آسمان وجود دارد. در این اوضاع، من از غفلت به یک مسیر ناخواسته و محصور میروم.
هوش مصنوعی: سایه گل نمیتواند جای راحتی برای خواب باشد و ما که دلمردگی هستیم، به هر لحظه در شرایط محدود خود، فضایی برای آرامش و خواب دست و پا میکنیم.
هوش مصنوعی: بدون وجود کسی که به ما کمک کند، وضعیت ما خیلی سخت است؛ زیرا گاهی در دام مشکلات گرفتار میشویم و گاهی در قفس محدودیتها.
هوش مصنوعی: اگر در صبحگاهان روی گل را ببینم، در قفسی که دارم، تمام نالهها و آههایم به آزادی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: صیاد ما به ما نگاهی میاندازد و ما از او خواهش میکنیم که با یک نگاه، باغ دلانگیز ما را آزاد کند، زیرا احساس محبوس بودن در قفس را داریم.
هوش مصنوعی: دل شاداب و خوشنوش من تحمل بند و زندان را ندارد، زیرا من در قفس، از دل خود آزادی را به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: دل صیاد را نمیتوان به آسانی آشفته کرد، زیرا او درونش پر از درد و زخمهای عمیق است، با آوایی از دل حسرت که در قفسش حبس شده است.
هوش مصنوعی: در میان مشکلات، توجه بسیار کمی به زندگی و زیباییهای آن میشود. در حالی که یک گیاه در قفس قرار دارد و به آرامی به گلها نزدیک میشود، نشاندهنده تلاش برای زنده ماندن در شرایط سخت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.