سرمایه جنون ز نسیم بهار گیر
داغت اگر کمی کند از لاله زار گیر
داغی که نیست سکه ناسور بر رخش
بی اعتبارتر ز زر کم عیار گیر
باد مراد رفت به طوفان نیستی
ای کشتی شکسته ز دریاکنار گیر
دیدی چگونه زد به زمین آفتاب را
از گردش زمانه دون اعتبار گیر
ذوقی است جانفشانی یاران به اتفاق
هم رقص نیستی شو و دست شرارگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روزگار خورده کم روزگار گیر
بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
یکره که در سرای سپنجی نشستهای
اندیشه کن ز راه و شدن را شمار گیر
اکنون که کارهای جهان با خصومت است
[...]
ای دل به کوی فقر زمانی قرار گیر
بیکار چند باشی دنبال کار گیر
گر همچو روح راه نیابی بر آسمان
اصحاب کهفوار برو راه غار گیر
تا کی حدیث صومعه و زهد و زاهدی
[...]
اندیشه کن ز دوزخ و جائی قرار گیر
روز شمار و هیبت او در شمار گیر
ای دل ترا که گفت بدنیا قرار گیر
وین جان نازنین را اندر حصار گیر؟
بر چار سوی طبع بزن خیمۀ مراد
جایی چنین وطن ز سر اختیار گیر؟
آمد حجاب هشت درخلد چار طبع
[...]
زین بحر بیکران کم هر اعتبار گیر
موج گهر شو و سر خود در کنار گیر
الفتپرست کنج دلی، اضطراب چیست
رخت نفس در آینهداری قرار گیر
مردان به احتیاط به امن آرمیدهاند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.