گنجور

 
صائب تبریزی

با عشق انتقام توان ز آسمان کشید

نتوان به زور بازوی عقل این کمان کشید

دیگر چه لازم است که مشق جنون کند

دیوانه ای که خط به سواد جهان کشید

با خامشی بساز که تلخی نمی کشد

این شهد را کسی که به کام وزبان کشید

دیوان عاشقان به قیامت نمی کشد

خط انتقام ما ز رخ دلستان کشید

گرد کدورتی که ز اغیار داشتم

دیوار در میان من ودلستان کشید

شد کند از ملایمت من زبان خصم

دندان مار را به نمد می توان کشید

صائب بغیر گوشه دل نیست در جهان

امروز گوشه ای که نفس می توان کشید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

ایام خط فتنه به فرق جهان کشید

لن‌تفلحوا به ناصیهٔ انس و جان کشید

دل‌ها به نیل رنگ‌رزان درکشید از آنک

غم داغ گازرانه بر اهل جهان کشید

بر بوی یک نفس که همه ناتوانی است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
عطار

دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشید

مویم گرفت و در صف دردی کشان کشید

مستم بکرد و گرد جهانم به تک بتاخت

تا نفس خوار خواری هر خاکدان کشید

هر جزو من مشاهده تیغی دگر بخورد

[...]

امیرخسرو دهلوی

باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید

دل صید کرده تیر مژه سوی جان کشید

گفتم به مغز شست غمت، باورم نداشت

مغزم به تیزی مژه از استخوان کشید

دل دوش می پرید که من مرغ زیرکم

[...]

کمال خجندی

دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید

خطی چنان لطیف بمامی توان کشید

نقاش صنع صورت خوب تو مینگاشت

چون نقش بست خط نو چست و روان کشید

مونی که در سر قلم نقش بند بود

[...]

جامی

باری که آسمان و زمین سرکشید ازان

مشکل توان به یاوری جسم و جان کشید

همت قوی کن از مدد رهروان عشق

کان بار به قوت همت توان کشید

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه