حکم خرد به مردم مجنون نمیرود
دیوانه است هرکه به هامون نمیرود
هرچند پیر گشت و فراموشکار شد
بیداد ما ز خاطر گردون نمیرود
استادگی ز تیزی شمشیر عشق اوست
از زخم ما به ظاهر اگر خون نمیرود
بیطاقتی مکن که بلای سیاه خط
از صد هزار تبت وارون نمیرود
هرجا که هست نقطه دل، غم محیط اوست
مرکز ز حکم دایر بیرون نمیرود
عنقا ز کوه قاف نخیزد به هایهو
از سنگ کودکان غم مجنون نمیرود
مژگان مرا ز مد نظر برد سیل اشک
از پیش چشمم آن قد موزون نمیرود
از خود برون شدن نتوانند غافلان
پای به خواب رفته به هامون نمیرود
در وقت خواب بیش شود پیچ و تاب مار
سودای گنج از سر قارون نمیرود
صائب بساز با غم آن زلف پرشکن
کاین درد پا شکسته به افسون نمیرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، جنون، و استقامت در برابر سختیها میپردازد. شاعر بیان میکند که هر کسی که به دنبال حقیقت و عشق نیست، به نوعی مجنون است. همچنین تأکید میکند که علیرغم گذشت زمان و فراموشی، بیداد عشق از ذهن او پاک نمیشود. او از زخمهای ناشی از عشق و سرنوشتی که به آن دچار شده یاد میکند و نشان میدهد که آلام روحی و یاد خاطرات تلخ همیشه همراه انسان است. در نهایت شاعر بیان میکند که دستیابی به خواب و آرامش واقعی برای افرادی که درگیر غم و افکار منفی هستند، دشوار است. عشق و درد او به صورتی عمیق و نافذ در زندگیاش وجود دارد و نمیتواند از او جدا شود.
هوش مصنوعی: عقل و خرد نمیتواند به افرادی که دیوانه هستند، دسترسی پیدا کند. هرکسی که به بیابان و خشکی میرود، نشانهی دیوانگی اوست و نمیتواند از عقل خود استفاده کند.
هوش مصنوعی: هرچند که زمان میگذرد و او پیرتر و فراموشکارتر میشود، اما ظلم و ستم ما از یاد آسمان نمیرود.
هوش مصنوعی: استقامت و پایداری ما به خاطر عشق اوست، اگرچه به نظر میرسد که زخمهایمان خونریزی ندارند.
هوش مصنوعی: ناامیدی و بیتابی نکن، زیرا دشواریها و مشکلات نمیتوانند بر ارزشت تأثیر بگذارند و از جایگاه تو کم کنند.
هوش مصنوعی: هر جا که عشق و دل مشغولی وجود دارد، غم و اندوه آن فرد را احاطه کرده و او نمیتواند از چرخش تقدیر و حوادثی که بر او میگذرد، فرار کند.
هوش مصنوعی: پرندۀ افسانهای عنقا از کوه قاف به سر و صدا نمیآید و غم و درد مجنون از دل کودکان رخت برنمیبندد.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و دلفریب من که همیشه در نظر داشت، حالا با ریختن اشکهایم از دیدم کنار رفتهاند، و آن قد زیبا و موزون دیگر نمیتواند از ذهنم برود.
هوش مصنوعی: افراد بیخبر نمیتوانند از خود خارج شوند و مانند افرادی که در خواب هستند، به جایی نمیروند.
هوش مصنوعی: در هنگام خواب، انسان دچار احساسات و افکار مختلفی میشود. عشق به ثروت و گنج همیشه در دل برخی از افراد، مانند قارون، وجود دارد و برای آنها از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: غم آن زلف باستانی را تحمل کن، زیرا این درد و رنجی که داری، با هیچ جادویی از بین نمیرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچم غم تو از دل پر خون نمیرود
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
مهرت ز سینه تا نفسی خوش برآیدم
بسیار جَهْدْ کردم و بیرون نمیرود
افسانهها که بر سر دل میکنم ولیک
[...]
از سر هوای وصل تو بیرون نمیرود
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
چشمم نظر به غیر جمالت نمیکند
باد نو از طبیعت موزون نمیرود
تا دورم از کنار تو یک لحظه نگذرد
[...]
از دیده رفت و از دل پر خون نمیرود
در دل چنان نشسته که بیرون نمیرود
پندم مده که گر همه عالم کنند سعی
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
از آتش فراق دل عالمی بسوخت
[...]
یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود
وز دیده ام خیال تو بیرون نمی رود
نام وفا مبر که دلم از جفا پرست
این داغهای کهنه بافسون نمی رود
صد گونه گل ز منزل لیلی شکفت و ریخت
[...]
هرگز به سیر گل دل محزون نمیرود
یار از خیال غمزده بیرون نمیرود
عشق از جهان بریدن و از جان گذشتن است
کار وفا ز پیش به افسون نمیرود
مردان به جا به عزم و توکل رسیدهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.