دولت ز دستگیری مردم بپابود
فانوس این چراغ ز دست دعابود
چون غنچه هست اگر دل جمعی درین چمن
در گلشن همیشه بهار رضا بود
دستی که شد بریده ز دامان اختیار
دایم چو بهله در کمر مدعا بود
از بیقراری تو جهان است بیقرار
شوریده نیست عالم اگر دل بجا بود
از راست کردن نفسی می رود به باد
هر سر که چون حباب اسیر هوا بود
انصاف نیست بار شدن بر شکستگان
پهلوی خشک خویش مرا بوریا بود
هر دل که نیست یاد خدا در حریم او
سرگشته تر ز کشتی بی ناخدابود
تیغ کج است پیش سیه دل حدیث راست
فرعون را به چشم عصااژدها بود
صائب بود ز سایه سریع الزوال تر
پرواز دولتی که به بال هما بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات و احساسات انسانی میپردازد، به ویژه در مورد درد و رنج ناشی از جدایی و بیقراری. شاعر به سیاستهای سختگیرانه دولت و تأثیر آن بر مردم اشاره دارد و معتقد است که در دنیایی که خدا فراموش شده، افراد مانند کشتیهای بدون ناخدا گمگشتهاند. همچنین، او به ظلم و ستمی که بر شکستگان و ضعفا میرود، انتقاد میکند و به این نکته اشاره دارد که حقیقت در شرایط دشوار کج و معوج میشود. شعر به احوالات روحی و اجتماعی مردم میپردازد و نشان میدهد که اگر انسانها به یاد خدا باشند، میتوانند از بیقراری و بیتوجهی رهایی یابند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خوشبختی و ثروت انسان تحت تاثیر کمک و حمایت دیگران قرار دارد. مانند اینکه روشنایی یک چراغ به دعا و نیایش وابسته است؛ یعنی اگر دعا از بین برود، روشنایی نیز از دست خواهد رفت. در واقع، ارتباط میان انسانها و توجه به همدیگر نقش مهمی در تامین آرامش و موفقیت دارد.
هوش مصنوعی: اگر دلها همچون غنچهها باشد و در این باغ بهشتی، دائماً خوشحال و راضی باشند، همیشه در فضای گل و لطف به سر خواهند برد.
هوش مصنوعی: دستهایی که از اختیار و کنترل خود جدا شدهاند، همچون پرندهای در قفس، همیشه به دنبال خواستههای خود هستند.
هوش مصنوعی: این دنیا به خاطر بی قراری تو آشفته است. اگر دل آنها سرجای خود بود، هیچ یک از این بحرانها وجود نداشت.
هوش مصنوعی: هر کس که سعی میکند خود را به سمت راست و درستی هدایت کند، در واقع به باد میرود و از بین میرود، چرا که مانند حبابی است که در هوا گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر نابرابری و بیعدالتی است. شخص گوینده احساس میکند که بر کسانی که در زندگی دچار شکست و سختی شدهاند، نباید فشار بیشتری وارد کرد. او به نوعی از خود خواسته که بر روی درد و رنج دیگران نرود و به جای آن، خود را بر روی چیزهای ساده و کماهمیت مثل بوریا (چیز بیارزش) بگذارد. این احساس نشاندهنده نوعی همدردی با دیگران و تمایل به حفظ احترام به ضعفها و مشکلات آنهاست.
هوش مصنوعی: هر دلی که در یاد خدا نباشد، مانند کشتیای میماند که ناخدای خود را گم کرده و سرگردان است.
هوش مصنوعی: تیغ خمیده و کج در برابر قلبهای تیره و سیاه، نظیر داستان راست و حقیقی فرعون است که به چشم عصا، به شکل یک اژدها دیده میشود.
هوش مصنوعی: پرواز دولتی که به بال هما بود، ز سایه سریع زوال، بهتر بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر سال عمر من به سر آید روا بود
اندی که سال عیش همیشه به جا بود
پایان عاشقی نه پدیدست تا ابد
پس سال و ماه و وقت در او از کجا بود
ای وای و حسرتا که اگر عشق یک نفس
[...]
جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ور چه همیشه کار تو با من جفا بود
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
[...]
مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد
کلک گره گشای تو فرمان روا بود
تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان
وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود
با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر
[...]
آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟
سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو
گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود
در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا
[...]
اقبال را بقا نبود دل بر او مبند
عمری که در غرور گذاری هبا بود
ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین
اقبال را چو قلب کنی لابقا بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.