گنجور

 
وطواط

جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود

وز من جفات را همه پاسخ وفا بود

هرگز مباد با تو جفاکار روزگار

ورچه همیشه کار تو با من جفا بود

ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر

قصدت همه بجان و دل من چرا بود؟

با روی تست عشق روا و بدین سبب

هرچ آن ز تو به‌روی من آید روا بود

گویند : دل به‌مهر نگاری دگر سپار

هرگز نکوتر از تو نگاری کجا بود ؟

خورشید پیش نقش رخ تو هدر شود

یاقوت پیش رنگ لب تو هبا بود

جان مرا همیشه سعادت ز یاد تست

حاشا! اگر ز یاد تو جانم جدا بود

بربود عشق تو دل و دیده ز من و لیک

با عشق تو غم دل و دیده کرا بود؟

تا کی تنم ز عشق تو بار بلا کشد ؟

تا کی دلم ز جور تو یار عنا بود؟

در کش ز جور دامن و می دان:که رسم جور

در روزگار خسرو عادل خطا بود

 
 
 
خواجه عبدالله انصاری

ای آنکه مانده‌ای به طمع بر وصال خویش

نشنیده ای که عشق سراسر بلا بود

پروانهٔ ضعیف کند جان و دل نثار

تا پیش شمع یک نفس او را بقا بود

سنایی

گر سال عمر من به سر آید روا بود

اندیکه سال عیش همیشه به جا بود!

پایان عاشقی نه پدیدست تا ابد

پس سال و ماه و وقت در او از کجا بود

ای وای و حسرتا که اگر عشق یک نفس

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد

کلک گره گشای تو فرمان روا بود

تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان

وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود

با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
اوحدی

آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود

میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟

سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو

گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود

در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا

[...]

ابن یمین

اقبال را بقا نبود دل بر او مبند

عمری که در غرور گذاری هبا بود

ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین

اقبال را چو قلب کنی لابقا بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه