جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ورچه همیشه کار تو با من جفا بود
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
قصدت همه بجان و دل من چرا بود؟
با روی تست عشق روا و بدین سبب
هرچ آن ز تو بهروی من آید روا بود
گویند : دل بهمهر نگاری دگر سپار
هرگز نکوتر از تو نگاری کجا بود ؟
خورشید پیش نقش رخ تو هدر شود
یاقوت پیش رنگ لب تو هبا بود
جان مرا همیشه سعادت ز یاد تست
حاشا! اگر ز یاد تو جانم جدا بود
بربود عشق تو دل و دیده ز من و لیک
با عشق تو غم دل و دیده کرا بود؟
تا کی تنم ز عشق تو بار بلا کشد ؟
تا کی دلم ز جور تو یار عنا بود؟
در کش ز جور دامن و می دان:که رسم جور
در روزگار خسرو عادل خطا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات خود نسبت به معشوقش میپردازد. او میگوید که در روابطشان، معشوق همیشه با او جفا کرده، ولی او به عشق و وفا پاسخ داده است. شاعر از معشوقش میخواهد که به او وفا کند و جفا نکند، چرا که او عزیزتر از جانش است. او همچنین تأکید میکند که هیچ نگاری به زیبایی معشوقش نیست و عشقش همیشه برایش سعادت به ارمغان آورده است. در نهایت، شاعر از درد و رنجی که عشق معشوقش به او میدهد، گلهمند است و نگران است که این مشکلات دائمی شوند.
هوش مصنوعی: عزیزم، تمام بیمهریهایی که تو به من کردی، در مقابل همهی محبتهایی که من به تو نشان دادم، پاسخ وفاداری بود.
هوش مصنوعی: هرگز نباد که روزگار با تو که جفا میکنی، به نیکی برخورد کند، حتی اگر همیشه کار تو با من بیرحمانه بوده است.
هوش مصنوعی: ای آنکه برای من از جان و دل عزیزتر هستی، چرا تمام قصد و نیّت تو به جان و دل من اختصاص دارد؟
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و عشق تو، هر چیزی که از طرف تو به من برسد، قابل قبول است.
هوش مصنوعی: میگویند که دل خود را به محبت شخصی دیگر بسپار، اما هیچکس نمیتواند به خوبی و زیبایی تو باشد.
هوش مصنوعی: خورشید در برابر زیبایی چهره تو کمنور و بیارزش میشود، و یاقوت در مقابل رنگ لبهای تو، هیچ قیمتی ندارد.
هوش مصنوعی: جان من همیشه به خوشبختی تو وابسته است، هرگز! اگر تو برای من جدا از این خوشبختی بودی.
هوش مصنوعی: عشق تو دل و چشمم را از من گرفت، اما اکنون با عشق تو، دیگر چه کسی میتواند غم دل و دیدهام را احساس کند؟
هوش مصنوعی: تا کی باید بدنم به خاطر عشق تو رنج و درد را تحمل کند؟ تا کی باید قلبم به خاطر ظلم تو دچار عذاب باشد؟
هوش مصنوعی: در اثر ستمگری و بیعدالتی، باید از رفتار نادرست و ظالم پرهیز کرد، زیرا این نوع ستم در زمان پادشاه عادل، نباید جایز باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر سال عمر من به سر آید روا بود
اندی که سال عیش همیشه به جا بود
پایان عاشقی نه پدیدست تا ابد
پس سال و ماه و وقت در او از کجا بود
ای وای و حسرتا که اگر عشق یک نفس
[...]
مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد
کلک گره گشای تو فرمان روا بود
تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان
وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود
با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر
[...]
آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟
سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو
گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود
در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا
[...]
اقبال را بقا نبود دل بر او مبند
عمری که در غرور گذاری هبا بود
ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین
اقبال را چو قلب کنی لابقا بود
گر او مراست هرچه بخواهم مرا بود
ملکی بدین صفت چو منی راکجا بود
با فقر وفاقه هیچ حسد نیست بر توام
گو هردو کون از آن تو واو مرا بود
در ملک آن فقیر که باشد غنی بعشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.