اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود
هرقطره اش ستاره صبح اثر بود
در حسرت قلمرو آرام سوختیم
چون آفتاب چند کسی دربدر بود
گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش
خاکش به سر که زنده به نام پدر بود
عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است
خون گل پیاده به طفلان هدر بود
قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد
بند قبای گرمروان بال و پر بود
از جوش العطش ننشیند به آب تیغ
خون کسی که تشنه لب نیشتر بود
تا چند جنس یوسفی طالع مرا
خاک غم از غبار کسادی به سر بود
صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش
طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و درد زندگی میپردازد. شاعر از اشکهایی صحبت میکند که ارزش و زیبایی خاصی دارند و در عین حال در جستجوی آرامش و سرزمین خود سوختهاند. او به اهمیت هویت و اصل خویش اشاره میکند و یادآور میشود که در عین سختیها، باید به یاد پدر و ریشهها باشیم. در ادامه، به زحمات و بیپناهی انسانها اشاره میکند و از عدم رسیدن به عشق و آرزوها سخن میگوید. شاعر با نگاهی انتقادی به دنیای اطراف، به غم و ناکامیهایی که در تلاش برای رسیدن به خوشبختی وجود دارد، میپردازد و در نهایت بر این نکته تأکید میکند که حتی در مشکلات، باید به زیباییهای زندگی و لحظات شاد آن توجه کنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق و غمگینی اشاره دارد. اشکی که از دل و جگر برمیخیزد، ارزش و زیبایی خاصی دارد و هر قطره آن مانند ستارهای درخشان، نشاندهندهی روشنایی و امیدی در دل غم است. آن اشکها نه تنها نشانهای از درد، بلکه نمایانگر زیبایی و درخشندگی در فرایند رنج و اندوه هستند.
هوش مصنوعی: ما با آرزوی داشتن یک سرزمین آرام، دلمان شکست و سوختیم، مانند آفتابی که چند نفر در جستجوی آن به در و دیوار میزنند.
هوش مصنوعی: به خودت و ذات واقعیات افتخار کن و هرگز به باشد و شرایط ظاهری اهمیت نده. اهمیت واقعی در وجود توست و نه در نام و ظاهری که از خانواده به ارث بردهای.
هوش مصنوعی: عمر طولانی درخت سرو به دلیل مشاکت با خوشبختی و شگفتی است و جوانههای سرخ گل که به زمین میافتند، به نوعی بیفایده و هدر رفتن انرژی کودکان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: پیامآور نمیتواند به جاذبههای عشق نزدیک شود، چراکه دل شتابان و پرانرژی همچون بال و پر پرنده است.
هوش مصنوعی: کسی که از شدت تشنگی به لبهایش آسیب رسانده است، با آب (آب خوش) سیر نخواهد شد. این جمله نشاندهندهی این است کهگاه اوقات، حتی با وجود وجود یک راه حل، همچنان درد و رنج فرد برطرف نخواهد شد.
هوش مصنوعی: چقدر باید به خاطر اندوه و بیحالی ناشی از رکود و ناامیدی، تحت تأثیر قرار بگیرم؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و معصومیت کودکی اشاره میکند که با چشمانی بازیگوش و کنجکاو به دنیا نگاه میکند. اشکهای بیدلیل او نیز به نوعی نشاندهندهٔ احساسات عمیق و حساس اوست. در واقع، کودکی که همچنان در دنیای بیخیالی و شادابی خود به سر میبرد، نمادی از پاکی و سادگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا آفتاب چرخ چو زرین سپر بود
تا خاک زیر باشد و گردون زبر بود
تا ابر نوبهار مهی را مطر بود
تا در زمین و روی زمین بر، نفر بود
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود
دشمن گر آستین گل افشاندت به روی
از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود
گر خاک پای دوست خداوند شوق را
[...]
ایدوستان بکام دلم نیست روزگار
آری زمانه دشمن اهل هنر بود
رسمیست در زمانه که هر کم بضاعتی
رتبت بسیش ز اهل هنر بیشتر بود
دریا صفت که منصب خاشاک اندرو
[...]
مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو
صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود
گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست
[...]
ای بلهوس که آمده میهمان وعظ
وقتی بیا که زهر بکامت شکر بود
پژمرده دل زبان نگشایم بموعظت
شمشیر رامقابله باجانور بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.