خیال روی تو از دل به در نمیآید
که خودپرست ز آیینه بر نمیآید
نمیکند دل بیتاب من نفس را راست
نهال قامت او تا به بر نمیآید
لب شکایت من از وصال بسته نشد
رفوی زخم ز موی کمر نمیآید
چنان ز حسن گلوسوز شد جهان خالی
که بوی سوختگی از جگر نمیآید
در آن حریم که آیینهطلعتی باشد
نفس ز مردم آگاه برنمیآید
ازآن ز راز خرابات خلق بیخبرند
که با خبر کس از آنجا به در نمیآید
علاج تنگی راه درشت همواری است
که پای رشته به سنگ از گهر نمیآید
جز این که گرد برآرد ز خاکدان وجود
دل رمیده به کار دگر نمیآید
سخن به لب نرسد بیسخنکشی صائب
گهر به پای خود از بحر برنمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده احساسی عمیق از دلتنگی و دلشکستگی است. شاعر به این موضوع میپردازد که عشق و خیال محبوب از دل او نمیرود و او از این وضعیت رنج میبرد. دل او بیتاب است و نمیتواند آرام بگیرد، زیرا زیبایی محبوبش او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. شاعر بیان میکند که هیچ درمانی برای این درد وجود ندارد و در زندگی، که پر از پیچیدگیهاست، هیچکس نمیتواند از حقیقت پنهان شود. در نهایت، او به ناامیدی نسبت به تلاش برای بهبود اوضاع اشاره میکند و میگوید که کلماتش بدون درد و حس از دلش بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: تصویر چهره تو از دل نمیرود، چرا که انسان خودخواه هرگز نمیتواند از آینه خودش دور شود.
هوش مصنوعی: دل بیتاب من نمیتواند نفس را به درستی نگه دارد، زیرا قامت او به قدری بلند است که نمیتوانم به راحتی آن را ببینم.
هوش مصنوعی: شکایت من از دوری محبوب فراموش نشده و زخمهای دلم با جذابیتهای کمر او درمان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: جهان به قدری تحت تأثیر زیبایی قرار گرفته که دیگر هیچ نشانهای از سوختگی و درد در دلها احساس نمیشود.
هوش مصنوعی: در آن مکانی که چهره زیبا و جذابی وجود داشته باشد، هیچ کس از نفس خود و واقعیات درونیاش آگاه نمیشود و نمیتواند خود را بشناسد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، مردم از راز و رمزهای دنیای خراباتیها بیخبرند، زیرا هیچکس از آنجا نمیتواند اطلاعاتی به دیگران منتقل کند.
هوش مصنوعی: برای حل مشکل تنگی راه، باید فضای مناسب و همواری فراهم شود، زیرا در غیر این صورت، پا به سنگ میخورد و به دلیل سختی و سنگینی، راه به خوبی طی نمیشود.
هوش مصنوعی: به جز این که دل بیقرار از دنیای خاکی خود غبار برمیدارد، در کار دیگری کارایی ندارد.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانیم سخن و اندیشهای را به دیگران منتقل کنیم، باید تلاش و کوشش کنیم. همچنین، برای به دست آوردن چیزهای ارزشمند، مانند جواهر، باید از منابع و امکانات موجود استفاده کنیم. بدین ترتیب، بدون تلاش و زحمت، هیچ چیز به دست نخواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مراد من ز وصال تو برنمیآید
بلای عشق تو بر من به سر نمیآید
شب جوانی من در امید تو بگذشت
هنوز صبح وصال تو برنمیآید
درخت وصل تو در باغ عمر بنشاندم
[...]
به جز خیال توام در نظر نمیآید
دمیم بیرخ جانان به سر نمیآید
منم به خاک رهش معتکف به امّیدش
ولیک سرو روان در گذر نمیآید
پریصفت ز دو چشمم نهان شده عمریست
[...]
نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید
فغان که بختِ من از خواب در نمیآید
صبا به چشمِ من انداخت خاکی از کویش
که آبِ زندگیم در نظر نمیآید
قدِ بلندِ تو را تا به بَر نمیگیرم
[...]
زبان به وصف جمال تو برنمیآید
که خوبی تو به تقریر در نمیآید
هزار صورت اگر میکشد مصوّر صُنع
یکی ز شکل تو مطبوعتر نمیآید
چه وصف جلوهٔ گلهای ناشکفته کنم
[...]
به راه عشق که هرگز به سر نمیآید
به غیر گم شدن از راهبر نمیآید
همیشه عقل در اصلاح نفس عاجز بود
که پندگوی به دیوانه بر نمیآید
به است پایی کز وی برآید آبلهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.