ز دل خیال میانش به در نمیآید
ز لفظ معنی پیچیده بر نمیآید
نظر ز عارض او برنمیتوانم داشت
بهشت اگر چه مرا در نظر نمیآید
پیام لطف تو با عاشق اختیاری نیست
گرفتگی ز نسیم سحر نمیآید
به باددستی طوفان چه میکند لنگر
شکیب با دل خودکام برنمیآید
شرر به آتش سوزنده بازگشت نمود
حضور خاطر ما از سفر نمیآید
ز آبگینه او بر دلم غباری نیست
که عاشقی ز پریشان نظر نمیآید
سبوی باده دل تنگ در جهان نگذاشت
ز دست بسته مگو کار برنمیآید
دلم دونیم شد از دیدنش که میگوید
که کار تیغ ز موی کمر نمیآید
چرا ز بیم کنار از کنار میگذری
ترا که موی میان در نظر نمیآید
ازین چه سود که دریاست در گره او را
چو دفع تشنهلبی از گهر نمیآید
ز شرم خنده او استخوان صبح گداخت
شکر به حسن گلوسوز برنمیآید
که بر چراغ دل من زد آستین صائب
که بوی سوختگی از جگر نمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عاشقانه و دردهایی که ناشی از دوری و جدایی است، میپردازد. شاعر در آن میگوید که حتی با وجود زیبایی و جذابیت معشوق، او نمیتواند به آن نزدیک شود و احساساتش را به خوبی بیان کند. با عباراتی همچون "ز دل خیال میانش به در نمیآید"، نشان میدهد که عشقش به شدت عمیق و پیچیده است. همچنین، او به ناامیدی و بیپاسخی عشق اشاره میکند که در زندگیاش به او آرامش نمیدهد. در نهایت، شاعر با استفاده از نمادها و تصاویر مختلف، درد و رنج ناشی از عشق را به زیبایی توصیف میکند.
هوش مصنوعی: دل قادر به رهایی از خیال او نیست و از گفتار، مفهومی روشن و ساده بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: نمیتوانم به چهره او نگاه کنم، چون حتی بهشت هم برای من در برابر او بیمعناست.
هوش مصنوعی: پیام محبت تو به عاشق از روی اختیار نیست و احساس سنگینی که در دل او هست، به خاطر نسیم ملایم صبح نمیتواند برطرف شود.
هوش مصنوعی: لنگر صبر و شکیبایی در برابر طوفان و تلاطمهای زندگی ناتوان است، و کسی که دارای دلخودخواهی است، نمیتواند با آن کنار بیاید.
هوش مصنوعی: آتشی که میسوزاند، به خود بازگشته است و یاد ما از سفر، به نزد ما نمیآید.
هوش مصنوعی: غبار از دل من به خاطر زیباییهای او نیست، چرا که عاشق در نگاه پریشانش نمیتواند به درستی ببیند.
هوش مصنوعی: کسی که دلش پر از غم و اندوه است، نباید انتظار داشته باشد که مشکلاتش به سادگی حل شود و باید این حقیقت را بپذیرد که در زندگی سختیهایی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: دل من از دیدن او به دو نیم شد، زیرا او میگوید که کار تیغ به موی کمر او نمیرسد.
هوش مصنوعی: چرا از کنارم دور میشوی و مرا ترک میکنی؟ تو که نمیتوانی زیبایی و جذابیت من را در چهرهام ببینی.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که دریا در گره او باشد، در حالی که وقتی کسی تشنه است، هیچ آبی به او نمیرسد؟
هوش مصنوعی: عطر لبخند او به قدری زیباست که حتی صبح را شرمنده میکند و شکر شیرین به لحن خوش او نمیرسد.
هوش مصنوعی: آستین مرا به سمت چراغ دل خود کشاندی، اما بویی از سوختگی جگر من حس نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مراد من ز وصال تو برنمیآید
بلای عشق تو بر من به سر نمیآید
شب جوانی من در امید تو بگذشت
هنوز صبح وصال تو برنمیآید
درخت وصل تو در باغ عمر بنشاندم
[...]
به جز خیال توام در نظر نمیآید
دمیم بیرخ جانان به سر نمیآید
منم به خاک رهش معتکف به امّیدش
ولیک سرو روان در گذر نمیآید
پریصفت ز دو چشمم نهان شده عمریست
[...]
نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید
فغان که بختِ من از خواب در نمیآید
صبا به چشمِ من انداخت خاکی از کویش
که آبِ زندگیم در نظر نمیآید
قدِ بلندِ تو را تا به بَر نمیگیرم
[...]
زبان به وصف جمال تو برنمیآید
که خوبی تو به تقریر در نمیآید
هزار صورت اگر میکشد مصوّر صُنع
یکی ز شکل تو مطبوعتر نمیآید
چه وصف جلوهٔ گلهای ناشکفته کنم
[...]
به راه عشق که هرگز به سر نمیآید
به غیر گم شدن از راهبر نمیآید
همیشه عقل در اصلاح نفس عاجز بود
که پندگوی به دیوانه بر نمیآید
به است پایی کز وی برآید آبلهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.