خرد به زور می ناب برنمی آید
کتان ز عهده مهتاب برنمی آید
درازدستی سنگ خطر اگر این است
سبوی هیچ کس از آب برنمی آید
دل غیور مرا شکوه اختیاری نیست
دهان زخم به خوناب بر نمی آید
در آن زمین که شهیدی به خون نغلطیده است
بهار لاله سیراب برنمی آید
اگر به آینه آفتاب سنگ خورد
ز چشم سخت فلک آب برنمی آید
ز شور ناله صائب ز خواب مخمل جست
هنوز چشم تو از خواب برنمی آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و دشواریهای زندگی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره دارد که بسیاری از چیزها در شرایط خاص و تحت فشار نتوانستهاند به وجود بیایند یا تحقق یابند. مثلاً خرد و دانایی به زور به دست نمیآید، و در دنیایی که خون شهیدان بر زمین ریخته شده، زندگی و زیباییهای طبیعی نیز نمیتواند زنده شود. شاعر از احساسات عمیق خود و زخمهای روحیاش میگوید و نشان میدهد که حتی در مواجهه با مشکلات و دردها، هنوز امیدی به بیداری و بهبود وجود دارد.
هوش مصنوعی: عقل و خرد نمیتواند به زور قدرتی همچون شراب ناب را به دست آورد، همانطور که پارچه کتان نمیتواند از عهدهی نور ماه برآید.
هوش مصنوعی: اگر سنگی دراز باشد و خطری در آن نهفته باشد، هیچ کس نمیتواند از آب سبو را پر کند.
هوش مصنوعی: دل شجاع و غیرتمند من، شکایت از اوضاع را نمیتواند بکند؛ زبانم به خاطر زخمهای دل، نمیتواند شکایت کند و فقط به خون دل رنج میکشد.
هوش مصنوعی: در جایی که هیچکس برای آزادی و عدالت جانفشانی نکرده است، شکوه و زیبایی زندگی و رونق نمیتواند وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب به آینهای سنگی برخورد کند، از چشمان سخت آسمان، آب برنخواهد آمد.
هوش مصنوعی: به خاطر هیجان و نالههای شدید، صائب هنوز از خواب نرم و مخملی بیدار نشده است، و چشم تو هنوز از خواب.LENGTH
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.