گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

نمرده، عمر کسی جاودان نمی‌گردد

خراب تا نشود این دکان نمی‌گردد

چنان ز قید تعلق سبک برآمده‌ام

که از خمار سر من گران نمی‌گردد

مرا بس است همین آبرو که سجده من

غبار خاطر آن آستان نمی‌گردد

ز بس که شکوه خونین به روی هم فرش است

چو غنچه در دهن من زبان نمی‌گردد

تو از گداز سخن چون هلال تا نشوی

زبان خامه ثریافشان نمی‌گردد

گرانی و سبکی گرچه ضد یکدگرند

کسی سبک نشود تا گران نمی‌گردد

هزار سبحه تزویر هست در گردش

در آن حریم که رطل گران نمی‌گردد

فلک نمی‌کشدت چون کمان به جانب خود

ز بار درد قدت تا کمان نمی‌گردد

کدام قافله پا می‌نهد به وادی عشق

که ذره‌ذره چو ریگ روان نمی‌گردد

اگرچه بلبل این باغ نغمه‌پرداز است

حریف صائب آتش‌زبان نمی‌گردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode