نمرده، عمر کسی جاودان نمیگردد
خراب تا نشود این دکان نمیگردد
چنان ز قید تعلق سبک برآمدهام
که از خمار سر من گران نمیگردد
مرا بس است همین آبرو که سجده من
غبار خاطر آن آستان نمیگردد
ز بس که شکوه خونین به روی هم فرش است
چو غنچه در دهن من زبان نمیگردد
تو از گداز سخن چون هلال تا نشوی
زبان خامه ثریافشان نمیگردد
گرانی و سبکی گرچه ضد یکدگرند
کسی سبک نشود تا گران نمیگردد
هزار سبحه تزویر هست در گردش
در آن حریم که رطل گران نمیگردد
فلک نمیکشدت چون کمان به جانب خود
ز بار درد قدت تا کمان نمیگردد
کدام قافله پا مینهد به وادی عشق
که ذرهذره چو ریگ روان نمیگردد
اگرچه بلبل این باغ نغمهپرداز است
حریف صائب آتشزبان نمیگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی معنای جاودانگی و ناپایداری امور میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که زندگی انسانها پس از مرگ ادامه نمییابد و برای دستیابی به جاودانگی، باید از دنیای مادی دست کشید. او احساس سبکی و رهایی از تعلقات دنیوی را تجربه کرده و بر این باور است که انسان با رهایی از بارهای سنگین میتواند به آرامش دست یابد. شاعر از اهمیت آبرو و مقام معنوی خودش نیز سخن میگوید و تأکید میکند که در دنیای پر از تزویر، تنها از طریق پاکی و صداقت میتوان به حقیقت رسید. همچنین، او به عشق و حسرتهای مربوط به آن نیز اشاره میکند، و نشان میدهد که این احساسات در زندگی چه تأثیری دارند. به طور کلی، شعر به تفکر درباره ارزشها و چالشهای زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی نمرده باشد، عمر هیچکس بهطور جاودان ادامه نخواهد داشت و تا وقتی که بستر زندگی از بین نرود، هیچچیز تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: من به قدری از وابستگیها آزاد شدهام که حتی آثار سنگینی خمار بر سرم احساس نمیشود.
هوش مصنوعی: برای من همین اعتبار کافی است که سجدهام بر درگاه معشوق ذرهای از خاک آنجا نمیشود.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و عظمت دردناک، مانند زیبایی غنچهای که در دهان من است، نمیتوانم چیزی بگویم.
هوش مصنوعی: زمانی که تو به سخن و بیان خود تسلط پیدا نکنی، نمیتوانی به خوبی و به شکلی زیبا و پرشور از آنچه در درونت هست، صحبت کنی.
هوش مصنوعی: سنگینی و سبکی هرچند که با هم متضاد هستند، اما هیچ کس نمیتواند سبک باشد مگر اینکه قبلاً سنگین شده باشد.
هوش مصنوعی: در آن مکان، هزاران رشته تزویر و فریب در حال چرخش است، اما حتی وزن سنگین و گرانباری هم تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر درد و سختی که بر دوش توست، تو را مانند کمانی به سمت خود نمیکشد؛ چون فقط کسی که قد بلندی دارد، میتواند کمان را به سمت خود بچرخاند.
هوش مصنوعی: کدام گروه به راه عشق قدم میگذارد که هر چه جلوتر میروند، مثل دانههای شن به آرامی و به تدریج حرکت نمیکند؟
هوش مصنوعی: اگرچه بلبل در این باغ آواز میخواند و زیبا سخن میگوید، اما کسی مثل صائب که زبانش آتشین است، همنشین او نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یقین ما به خیال و گمان نمیگردد
گمان آن مکنیدش که آن نمیگردد
به غیر نقش توام در نظر نمیآید
به غیر نام توام بر زبان نمیگردد
ز کفر و دین چه زنم دم که از تجلی دوست
[...]
جهان حیات کسی را ضمان نمی گردد
که مصدر اثری در جهان نمی گردد
ز کلفت تو چه پرواست سیل حادثه را؟
غبار سد ره کاروان نمی گردد
قدم ز جاده راستی برون مگذار
[...]
چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد
ز پا درآمدم و سرگران نمی گردد
به یاد چشم که می می کشم چه می گویم
چه گفتگوست که دام زبان نمی گردد
حریف منت عمر دوباره نیست کسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.