مانع شور جنون سلسله پا نشود
سیل را موج عنان تاب ز دریا نشود
نشد از خنده ظاهر دل پرخون شادان
تلخی باده کم از قهقه مینا نشود
نیست گنجایش اسرا حقیقت دل را
گوش ماهی صدف گوهر دریا نشود
نشود سنگ ره آب روان جوش حباب
مانع گرمروان آبله پا نشود
جمع در حوصله مور شود دانه ما
خرمن ما گره سینه صحرا نشود
چه کند صبح قیامت به شب تیره ما؟
دل فرعون سفید از ید بیضا نشود
پیچ و تاب از رگ جان در حرم وصل نرفت
موج ساکن به بغل گیری دریا نشود
عشق مغرور کند خون به دل حسن آخر
یوسف آن نیست که مغلوب زلیخا نشود
صدف گوهر عبرت شودش دیده پاک
عارفی را که نگه خرج تماشا نشود
صبح پیری نشود پرده سیه کاری را
مو درین شیر محال است که رسوا نشود
آتش عشق به تدبیر نگردد خاموش
تب خورشید خنک از دم عیسی نشود
صائب از داغ جنون است سیه مستی ما
سر ما گرم ز کیفیت صهبا نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صنما بی تو دلم هیچ شکیبا نشود
و گر امروز شکیبا شد فردا نشود
یکدل و یکتا خواهم که بوی جمله مرا
و آنکه او چون تو بود، یکدل و یکتا نشود
تجربت کردم و دانا شدم از کار تومن
[...]
راه مقصود طی از آبله پا نشود
گره از رشته به دندان گهر وا نشود
محفل آرای سخن را طرفی در کارست
طوطی از آینه بی واسطه گویا نشود
عشرت روی زمین در گره دلتنگی است
[...]
سازوبرگ طرب از ساغر و مینا نشود
شاهدی تا نبود عیش مهیا نشود
بیتو از سیل سرشکی که به مژگان دارم
نیست در عهد من آنشهر که صحرا نشود
بسکه از جوش دلم اشگ بخود مینالد
[...]
هر بتی قبله نمای دل دانا نشود
طوطی عقل ز هر آینه گویا نشود
عاشق از جلوهٔ معشوق نمایان گردد
سرو تا سر نکشد فاخته پیدا نشود
بر در دل چه زنی حلقه که این قفل گران
[...]
عاشق آنست که در هجر شکیبا نشود
گر شکیبد بشبی باز بفردا نشود
گو بگردن ننهد سلسله زلف بتان
هر که او خواهد دیوانه و شیدا نشود
دیدمش خرقه و دستار بمیخانه گرو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.