اگر آن غمزه خونریز مصور میشد
آب آیینه چو شمشیر به جوهر میشد
بود شیرازهاش اندیشه آن مویمیان
پارههای دلم آن روز که دفتر میشد
جگر سوخته فاختگان آبکش است
ورنه از سایه سرو تو زمین تر میشد
قد رعنای تو میکرد اگر قامت راست
سرو با سبزه خوابیده برابر میشد
شب که رخسار تو از باده برافروخته بود
شعله پنهان به ته بال سمندر میشد
گل رخسار عرقناک ترا گر میدید
باغ جنت خجل از چشمه کوثر میشد
خشک ناگشته به دلدار رسیدی خط من
نامه شوقم اگر بال کبوتر میشد
اگر از تیغ تو میشد جگر من سیراب
سبزه خضر ز شادابی من تر میشد
میشد از غیرت شاهان دل مسکینان خون
وصل او گر به زر و زور میسر میشد
بود از چاشنی خاک قناعت غافل
مور روزی که گرفتار به شکر میشد
بودم آن روز من از جمله آزاده روان
که مرا سد رمق سد سکندر میشد
گشت از تلخی ایام گوارا صائب
ورنه شیرینی جان زود مکرر میشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
[...]
بر من، ار دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم، نتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو مرا خواب مقرر میشد
شرح هجران تو گفتم، بنویسم، لیکن
[...]
به من از دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو کرا خواب میسر میشد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
[...]
ز صبا سنبل او دوش به هم بر میشد
وز نسیمش همه آفاق معطر میشد
ز سواد شکن زلف به هم بر شدهاش
دیدم احوال جهانی که به هم بر میشد
ز دل و دیده نمیرفت خیالت که مرا
[...]
دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد
آه من بی مه رویت به فلک بر میشد
اشک میآمد و میشست ز پیش نظرم
هرچه جز نقش تو در دیده مصور میشد
مه به کوی تو شب چارده خود بینه میگشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.