هر که چون زانوی خود آینه داری دارد
روز و شب پیش نظر باغ و بهاری دارد
می کند جام علاجش به پف کاسه گری
هر سری کز خرد خام غباری دارد
چه شتاب است که در دیده من دارد اشک
باز سیماب بر آیینه قراری دارد
به تهیدستی من کیست ز ثابت قدمان؟
سر دیوار به کف دامن خاری دارد
به سیه روزی من کیست درین سبز چمن؟
داغ در مد نظر لاله عذاری دارد
خضر اگر راه به سرچشمه حیوان برده است
مست هم در دل شب آب خماری دارد
چهره صائب اگر رنگ فشان شد چه غم است؟
شکر لله مژه لاله نگاری دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حال و احساسات شاعر میپردازد و از نمادهایی مثل آینه، اشک، و طبیعت بهره میبرد. شاعر به تأمل در زندگی و ناملایمات آن میپردازد. او در برابر مشکلات و ناکامیها، به زیباییهای جهان و شکوفاییهای طبیعت توجه دارد. با اشاره به عناصر طبیعی مثل لاله و چمن، شاعر به تداوم زندگی و زیباییهایی که در دل درد و رنج وجود دارد، اشاره میکند. همچنین با استفاده از نماد خضر، به جستجوی معانی و دلخوشیها در دل شب و سختیها میپردازد و به این نتیجه میرسد که زندگی با تمام تلخیها و دشواریها، همیشه رنگ و بویی از زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند زانوهایش به خود توجه دارد، در طول روز و شب همیشه به زیبایی و شگفتیهای طبیعت نگاه میکند و از آن لذت میبرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از خرد و دانش بیبهره باشد، به وسیله نوشیدنی که درمانش است، خود را تسکین میدهد.
هوش مصنوعی: چرا اشک مانند مایع نقرهای در چشمانم با این سرعت جاری میشود؟ گویا این اشک در آینه به دنبال جایی برای آرامش است.
هوش مصنوعی: کسی که در شرایط سخت و دشوار به من کمک کند، کجاست؟ مثل این است که بر دیوار تکیه زدهام و در دامنم خار دردناکی دارم.
هوش مصنوعی: چه کسی در این چمن سبز، به سیاه روزی من توجه دارد؟ دل من یاد و حسرت داغ لالهای را در خاطر دارد.
هوش مصنوعی: اگر خضر، پیامبر معروف که برکت و زندگی را به همراه دارد، به سرچشمهی جاودانگی و حیات رسیده باشد، باز هم انسانهای عادی در دل شب دچار اضطراب و تشنگی هستند و در جستجوی آرامش و رفع خستگی میباشند.
هوش مصنوعی: اگر چهره صائب رنگ و زیباییاش را از دست بدهد، جای نگرانی نیست. باید شکرگزار باشیم که مژههای او همچنان زیبایی دارند و شبیه به لاله هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل نصیب از گل رخسار تو، خاری دارد
خاطر از رهگذرت، بهره غباری دارد
دیده در خلوت وصل تو ندارد، راهی
کار، کار دل تنگ است، که باری دارد
غم ایام خورم، یا غم خود، یا غم دوست؟
[...]
سالها شد که دلم مهر نگاری دارد
نه به شب خواب و نه در روز قراری دارد
تنم از درد غباری شد و عیبم نکند
هر که بر دامن ازین گرد غباری دارد
هرکه مشغول توگشت از دو جهان باز آمد
[...]
ای خوش آن دیده، که از اشک نگاری دارد
خوش تر آن دیده، که با روی تو کاری دارد
هر نفس می شود آشفته ز بیداد نسیم،
دل، که در چنبر زلف تو قراری دارد
روی و موی تو بود روز و شب مشتاقان
[...]
ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری دارد
با سر زلف درازت، سر و کاری دارد
حاجت شمع و چراغش، نبود در شب تار
هر که در خانه چو تو ماه عذاری دارد
ترک چشم تو گرفت است به کف، تیر و کمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.