هر که رخساره آیینه گدازی دارد
رو به هر دل که گذارد در بازی دارد
کرد اگر زیر و زبر بتکده ها را محمود
هند هم بهر مکافات ایازی دارد
گر بود دست من از دامن قاتل کوتاه
خون گیرنده من دست درازی دارد
چون دم تیغ ز هر موج دلش می لرزد
هر که در دل چو صدف گوهر رازی دارد
من که دارم گره از کار دلم باز کند؟
سینه کبک دری چنگل بازی دارد
دل در آن زلف شب و روز بود در تب و تاب
شمع اگر در دل شب سوز و گدازی دارد
در ته پرده ز جوهر بودش چین جبین
گرچه آیینه در خانه بازی دارد
منزل روی تو بسیار به دل نزدیک است
گرچه زلف تو ره دور و درازی دارد
گردن از بندگی عشق مکش چون یوسف
که عجب سلسله بنده نوازی دارد
زلف کوته شد و بیدار نگردید از خواب
چشم مست تو عجب خواب درازی دارد
می برند اهل جهان دست به دستش چون گل
هر که خلق خوش و پیشانی بازی دارد
صائب از خامه ما گلشن معنی به نواست
باغ اگر بلبل هنگامه طرازی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت دنیای عشق و معشوق میپردازد. او میگوید هر کسی که چهرهای زیبا دارد، قلبها را با خود به بازی میآورد. شاعر به یاد عشق خود و مشکلاتی که در مسیر دارد، اشاره میکند. همچنین، او به قدرت و تاثیر زیباییها و زلفهای معشوق اشاره میکند که دلها را در تب و تاب قرار میدهد. شاعر در نهایت تأکید میکند که زیبایی و ظرافتهای عشق مانند باغی پر از گلهای خوشبو است که همه را به خود جذب میکند و دنیای معانی عمیقتری را در بر دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که چهره زیبا و دلربایی دارد، میتواند دل هر کس را با نگاهش تسخیر کند و در دل او بازی کند.
هوش مصنوعی: اگر محمود هند بخواهد، میتواند بتکدهها را جابجا کند و به همه آنها حساب و کتابی دارد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به قاتل نزدیک شوم و او را مجازات کنم، در عوض میتوانم به خون او دست دراز کنم و از او انتقام بگیرم.
هوش مصنوعی: هر کس که در دل خود رازی ارزشمند دارد، مانند صدفی که مروارید را درون خود پنهان کرده، همیشه نگران و مضطرب است؛ مثل اینکه وقتی تیغی به هر موج برخورد میکند، دلش میلرزد.
هوش مصنوعی: من که، برای حل مشکل قلبم، چه کسی میتواند به من کمک کند؟ دل من در تنگنا و درد است، همانطور که سینه کبک دری در جنگل به دنبال آزادی و بازی است.
هوش مصنوعی: دل در زلف شوخیهای روز و شب میسوزد و در آتش عشق، تاب دارد. اگر شمعی در دل شب میسوزد، به خاطر این داغ و حرارت عشق است.
هوش مصنوعی: در زیر سایه پرده، نشانهای از زیبایی در پیشانیاش وجود دارد، هرچند که آینه در خانه بهخود مشغول است و به تحسین او نمیپردازد.
هوش مصنوعی: محل وجود تو بسیار به قلب من نزدیک است، هرچند که موهای تو راهی طولانی و سخت را پیش روی دارد.
هوش مصنوعی: گردن خود را از خدمت عشق خم نکُن، زیرا یوسف نیز در زندان زیبایی خاصی از بندگی و محبت داشت.
هوش مصنوعی: زلفهای تو که به چشم من میرسند، کوتاه شدهاند، ولی این چشمان خوابآلود تو همچنان بیدار نمیشوند. عجیب است که چقدر خواب طولانیای دارند.
هوش مصنوعی: آدمهای خوب و خوشخلق مانند گل به یکدیگر محبت میکنند و از همدیگر حمایت میکنند. هر کسی که خوشرویی و خوشاخلاقی داشته باشد، مورد توجه و محبت دیگران قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: صائب با قلم خود مفهومهایی زیبا و دلنشین را به تصویر میکشد، همانطور که اگر در باغی بلبل آواز میخواند، زیبایی و شور و حال به آن فضا میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن نو خط تو سرمایه نازی دارد
که ز هر حلقه خط چشم نیازی دارد
گر چه از غمزه بیرحم تو دل نومیدست
به سر زلف تو امید درازی دارد
حسن خود رای مسخر نشود شاهان را
[...]
با تو در پرده دلم راز و نیازی دارد
کس ندانست که در پرده چه رازی دارد
بر سر زلف تو دارد هوس چنگ زدن
دست کوتاه من امید درازی دارد
گرو آخر ببرد درگه بازی ز حریف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.