از بتان شسته عذاری که حجابی دارد
چشم بد دور که خوش عالم آبی دارد
خار در دیده بی پرده شبنم شکند
از حیا چهره هر گل که نقابی دارد
به دل روشن اگر یار نمی پردازد
حسن مستور ز آیینه حجابی دارد
نتوان دید در آن روی عرقناک دلیر
گل این باغ عجب تلخ گلابی دارد
شب اندوه وفادار ندارد پایان
صبح عشرت نفس پا به رکابی دارد
نیست ممکن که به خورشید درخشان نرسد
هر که چون شبنم گل چشم پرآبی دارد
دم نشمرده محال است برآرد چون صبح
هر که در مد نظر روز حسابی دارد
چون نفس راست کنم من، که به صحرای طلب
گر همه سنگ نشان است شتابی دارد
خضر را تشنه ز سرچشمه حیوان آورد
وادی عشق فریبنده سرابی دارد
تا به خاری نرساند ننشیند از پا
در جگر آبله تا قطره آبی دارد
شب تارش به دو خورشید بود آبستن
هر که در وقت سحر جام شرابی دارد
مزرع ماست که آبش بود از دیده خویش
ور نه هر کشت که دیدیم سحابی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد
چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد
نرگس مست خوشت، گر چه چو من بیمار است
ای خوشا نرگس مست تو که خوابی دارد
رسن زلف تو در رشته جان من و شمع
[...]
آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد
از سَرِ کُشتهٔ خود میگذری همچون باد
چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد
ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردهٔ زلف
[...]
هر که در دیر مغان جام شرابی دارد
رسدش گر به فلک ناز و عتابی دارد
آنکه در میکده بگرفت به کف رطل گران
چرخ بر روی میش حکم حبابی دارد
روضه و حور به کوثر چه کند یاد آنک او
[...]
خضر اگر بر لب کس منت آبی دارد
بگذر از چشمهٔ حیوان که سرابی دارد
التفاتش به لب تشنهٔ ما نیست، دریغ
هر که جام سخنی، زهر عتابی دارد
همه عاشق نکند دست به زلف تو دراز
[...]
لب لعل تو اگر جام شرابی دارد
دل ما نیز نمک خورده کبابی دارد
ای بسا خون که کند در دل صاحب نظران
چهره ای کز عرق شرم نقابی دارد
روی خوب از نگه گرم نماند سالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.