هر که در دیر مغان جام شرابی دارد
رسدش گر به فلک ناز و عتابی دارد
آنکه در میکده بگرفت به کف رطل گران
چرخ بر روی میش حکم حبابی دارد
روضه و حور به کوثر چه کند یاد آنک او
شاهد و منزل امن و می نابی دارد
در گدایان خرابات نیامد به حساب
هر که از سلطنت دهر حسابی دارد
آتش روی عرقناک تو چون چشمه مهم
باز در حسن عجب آبی و تابی دارد
صوت بلبل ز چه معنی نبود فیض رسان
که ز اوراق گل تازه کتابی دارد
کشور حسن وی آباد ز آسیب زوال
کز وفا پرسه احوال خرابی دارد
می و معشوق رسان یاربش از لطف بآن
کز خمار اندوه و از هجر عذابی دارد
فانی از چرخ و نجوم از چه بنالد که به دهر
شاه خورشیدوش عرش جنابی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت عشق، شراب و میکده میپردازد. شاعر اشاره میکند که کسی که در میکده جام شرابی دارد، به مراتب چیزهای با ارزشی چون ناز و عتاب عرشی را به دست میآورد. او تأکید میکند که لذتهای بهشت و زیباییهای آن به یاد عشق و شرابی که دارد، در مقایسه با آن، بیمعناست. همچنین، شاعر از آتش عشق و زیبایی محبوبش صحبت میکند و بیان میکند که عشق و شور زندگی در این دنیا چه اهمیت دارد. در نهایت، او از وفاداری و عشق به معشوق میگوید و به این نکته اشاره دارد که با وجود ناراحتیها و سختیها، قدرت عشق و شراب نباید نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در میخانه مغان، جامی از شراب داشته باشد، اگر حتی به آسمان هم برود، با ناز و سرزنشی روبرو خواهد شد.
هوش مصنوعی: کسی که در میکده با انگشتانش پیمانه سنگینی را گرفته، شانس و سرنوشتش مانند حبابی در حال فرورفتن و زودگذر است.
هوش مصنوعی: بهشت و نعمتهای آن در برابر یاد او که معشوق و پناهگاه واقعیاش را دارد، هیچچیزی نیست.
هوش مصنوعی: در بین گدایان خانه خراب، هیچ کس به حساب نمیآید، هر کسی که به نوعی از قدرت و سلطنت زمانه برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: آتش حسادت من نسبت به زیبایی تو مانند چشمهای است که به آرامی جوش میزند و در جلوهگری خود، زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: آواز بلبل به چه دلیل بیفایده است وقتی که گلهای تازه داستانی برای گفتن دارند؟
هوش مصنوعی: سرزمین زیبایی او از خطر نابودی در امان است، زیرا وفای او میتواند حال و هوای ویرانی را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: ای کاش می و زیبایی محبوب به او برسانی، زیرا از درد جدایی و ناراحتی بسیار رنج میبرد.
هوش مصنوعی: چرا فانی باید از چرخ و ستارهها نالان باشد، وقتی که در عالم، شاه خورشید وجود دارد و عرش با عظمتش را در بر گرفته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد
چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد
نرگس مست خوشت، گر چه چو من بیمار است
ای خوشا نرگس مست تو که خوابی دارد
رسن زلف تو در رشته جان من و شمع
[...]
آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد
از سَرِ کُشتهٔ خود میگذری همچون باد
چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد
ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردهٔ زلف
[...]
خضر اگر بر لب کس منت آبی دارد
بگذر از چشمهٔ حیوان که سرابی دارد
التفاتش به لب تشنهٔ ما نیست، دریغ
هر که جام سخنی، زهر عتابی دارد
همه عاشق نکند دست به زلف تو دراز
[...]
از بتان شسته عذاری که حجابی دارد
چشم بد دور که خوش عالم آبی دارد
خار در دیده بی پرده شبنم شکند
از حیا چهره هر گل که نقابی دارد
به دل روشن اگر یار نمی پردازد
[...]
بی تو معموره ی دل رو به خرابی دارد
مو به مویم ز جنون سلسله تابی دارد
برنیاید ز فلک در طلبت کام جهان
همچو آن تشنه که پیراهن آبی دارد
آخر کار دل از عشق تو پیداست که چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.