تشنگان حال جگر سوختگان می دانند
خبر از تشنه ما ریگ بیابان دارد
شورش عشق و جنون را ز دل صائب پرس
روی دریا خبر از سیلی طوفان دارد
مرکز از دایره انگشتر فرمان دارد
مور در خانه خود حکم سلیمان دارد
می توان یافت ز عنوان که چه در مکتوب است
پا منه بر در آن خانه که دربان دارد
می کند خنده گل جلوه آغوش وداع
تا که دیگر سر تاراج گلستان دارد؟
اگر افتادن ما خاستنی خواهد داشت
سقف افلاک خطرهای نمایان دارد
پایه ناز دو بالا شود از خودبینی
شبنم آن به که ز گل آینه پنهان دارد
نکند زخم زبان بیخبران را بیدار
پای خوابیده چه پروای مغیلان دارد؟
هرکه را گوشه ای از وسعت مشرب دادند
گر همه مور بود ملک سلیمان دارد
خبر از خنده سوفار ندارد پیکان
چه اثر در دل غمگین لب خندان دارد؟
روز ما تیره ز اندیشه فردا شده است
خواب ما را غم تعبیر پریشان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لشکری یار من امروز سر آن دارد
که دلم همچو سر زلف پریشان دارد
لؤلؤ چشم مرا کرد به رنگ لاله
آنکه از لاله و لؤلؤ لب دندان دارد
چون سکندر ز سفر هیچ نمی آساید
[...]
هرکه بر پستهٔ خندان تو دندان دارد
جان کشد پیش لب لعل تو گر جان دارد
شکر و پستهٔ خندان تو میدانی چیست
چشم سوزن که درو چشمهٔ حیوان دارد
هرکه را پستهٔ خندان تو از دیده بشد
[...]
چشم من خنده شیرین تو گریان دارد
دل من را لب پر شور تو بریان دارد
خاطرم میل کند با تو و پیدا نکند
سینه ام درد و غمت دارد و پنهان دارد
کس ندارد به جهان آنچه تو داری در حسن
[...]
میزند خوش نفس باد صبا جان دارد
باد گویی نفسی از دم جانان دارد
هم عفی الله غم عشق تو که از آه چو برق
مجلس تیرهٔ ما شمع شبستان دارد
باد در زلف تو میپیچد از آن دربان است
[...]
دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد
جانم از مسکن تن روی بجانان دارد
بهمه حال ز جانان نشکیبد جانم
جان زجان آمدو هم روی بدان جان دارد
دل بیچاره خرابست که گفتند :فلان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.