عشق صد لخت جگر بر مژه تر دارد
گره افزون خورد آن رشته که گوهر دارد
عاشق آن است که پا بر سر افلاک نهد
باده آن است که خشت از سر خم بردارد
از خط سبز چه پرواست لب لعل ترا؟
چه زیان موج به سرچشمه کوثر دارد؟
رشک بر کوکب اقبال حباب است مرا
که به هر چشم زدن عالم دیگر دارد
گریه و آه، گل و سبزه باغ هنرست
تیغ در آتش و آب است که جوهر دارد
غنچه در جامه خود چاک زدن عاجز نیست
دل عاشق چه غم از طارم اخضر دارد؟
مدعی کیست که هنگامه ما سرد کند؟
آتش ما مدد از دامن محشر دارد
هر قدر مرتبه عشق بلند افتاده است
سخن صائب ما رتبه دیگر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عمق و قدرت عشق است. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق، روح و جان را سرشار میکند و سختیها و چالشها را به راحتی تحمل میکند. او عاشق را شخصی میداند که برای عشق خود حاضرد بر هر چیزی پا بگذارد و به عوالم بالاتر برود. همچنین، شاعر به زیباییهای عشق و شعر پرداخته و میگوید که عشق در کنار درد و رنج، زیبایی خود را دارد و میتواند احساسات عمیق را بیدار کند. به طور کلی، این شعر تأکید دارد بر اهمیت و ارزش عشق در زندگی انسان.
هوش مصنوعی: عشق، درونی پر از احساسات عمیق و جراحت است و این احساسات به چشمها و نگاهها پیوند خوردهاند. هرچه عمق عشق بیشتر باشد، پیچیدگی و دشواریهای آن نیز بیشتر میشود و پیوندی که در دل دارد، ارزشمند و گرانبهاست.
هوش مصنوعی: عاشق کسی است که بر قلههای بلند و آسمانها قدم میگذارد، و بادهای که از خم مینوشد، قدرت و انرژی را به او میبخشد به گونهای که هر بار سنگینی بارها را از دوش خود بر میدارد.
هوش مصنوعی: نگران خط سبز روی لبان زیبایت نباش. چه ضرری دارد که امواج به منبع آب کوثر برسد؟
هوش مصنوعی: حسرت و jealousy من نسبت به ستاره خوشبختی، مانند حبابی است که در هر لحظه از عمرش، دنیای جدیدی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: اندوه و ناله، زیبایی و لطافت هنر را به تصویر میکشد. شمشیر در آتش و آب، حاکی از عمق و ارزش درونی است.
هوش مصنوعی: غنچهای که در دل خود بسته است، نمیتواند لباس خود را پاره کند. دل عاشق چطور میتواند از کمبود و سختی گریه کند وقتی که در باغی سرسبز و پربار قرار دارد؟
هوش مصنوعی: مدعی کیست که بتواند هیجان و شوق ما را کاهش دهد؟ آتش اشتیاق ما از شدت و عظمت روز قیامت الهام میگیرد.
هوش مصنوعی: عشق هرچه بیشتر بالا برود، سخن ما در مرتبهای دیگر قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمع خورشید که آفاق منور دارد
مهر تو در دل و سودای تو در سر دارد
رنگ روی تو باقلام تصور ما را
خانه دل ز خیال تو مصور دارد
روز و شب در طلبت گرد زمین گردانست
[...]
تا چه سودا سر گیسوی تو در سر دارد
کز سر دوش تو سر هیچ نمی بردارد
در ازل قامت تو در دل ما بود مقیم
زان سبب صورت دل شکل صنوبر دارد
سرم از خاک درت باد پراکنده چو گرد
[...]
دلبرا سرو قدت شکل صنوبر دارد
که تواند که دل از قامت تو بردارد
دیده ی بخت من از درد فراقت دانی
دایم از خون جگر دامن جان تر دارد
دل بیچاره ی من حلقه صفت دیده جان
[...]
می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد
هر که آید بر ما کام دلی بردارد
رند سرمست در این بزم ملوکانهٔ ما
از سر ذوق درآید خبری گر دارد
عشق و ساقی و حریفان همه مستند ولی
[...]
نوبهارست جهان رونق دیگر دارد
باغ را شمع رخ لاله منور دارد
ز گل و سبزه چمن راست صفایی هر دم
چون ننازد نعم غیر مکرر دارد
شاخ را برده سر از ذوق شکوفه به فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.