سخنی کز دل بیتاب بود پردارد
نامه شوق چه حاجت به کبوتر دارد؟
پوست بر پیکر من قلعه آهن شده است
رگ ز خشکی به تنم جلوه نشتر دارد
خبر از گوهر اسرار ندارد غواص
این محیط از نفس سوخته عنبر دارد
خانه از بحر جدا ساخت به یک قطره آب
دل پر آبله ای بحر ز گوهر دارد
تخم چون سوخت، پریشان نکند دهقانش
دل سودازده جمعیت دیگر دارد
گوش تا گوش زمین پر ز گرانباران است
هیچ کس نیست که باری ز دلی دارد
از خط افسرده نشد گرمی هنگامه حسن
جوش دریا چه غم از خامی عنبر دارد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. او با استفاده از تصویرسازیهای زیبا، در بیان دلتنگی و شوق خود، نشان میدهد که نامههای عاشقانه نیاز به کبوتر (پیامبر) ندارند. همچنین، شاعر به خشکی و دردهای جسمی اشاره میکند که وجود دارد. در ادامه، او به جستجوی معانی عمیق و گرانبها در زندگی میپردازد، و از پر شدن زمین از بارانهای سنگین سخن میگوید، در حالی که کسی نیست که بار دل خود را بر زمین بگذارد. شاعر در نهایت، به این نکته اشاره میکند که حتی در شرایطی که احساس ناامیدی وجود دارد، زیبایی و جوشش عشق و شور در دنیا همچنان پابرجاست.
هوش مصنوعی: اگر کلامی از دل پرشور و بیتاب بیرون بیاید، نیازی به کبوتر پیامرسان ندارد تا عشق و شوق را منتقل کند.
هوش مصنوعی: تنم به شدت خشک شده و پوست من مانند یک قلعهای محکم و سخت شده است. رگهایم به خاطر خشکی، حالتی تیز و برنده مانند چاقو دارند.
هوش مصنوعی: غواص این دریا از رازهای عمیق آن اطلاعی ندارد، اما تنها از عطر دلپذیر و سوختهی عنبر خبر دارد.
هوش مصنوعی: خانه را با یک قطره آب از دریا جدا کرد، اما دل پر از درد آن دریا هنوز از گوهر خود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که تخم گیاه سوخت و خراب شد، کشاورز را ناراحت نکند چون دل شیدای او به چیزهای دیگری مشغول است.
هوش مصنوعی: زمین از بار سنگین مشکلات و رنجها پر شده است و هیچکس وجود ندارد که بار سنگینی از دلش ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه خط چهره خسته و غمگین به نظر میرسد، ولی زیبایی و نشاط در آغوش دریا را نمیتوان نادیده گرفت. پس چه نگرانی از خامی و ناپختگی بوی خوش عنبر وجود دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته حسنی و جمالی دارد
خرم آن شمله که با ریشه خیالی دارد
خوشدل آنخرقه که با وصله وصالی دارد
جز کتان دو خته بر وی کلک مشکین چیست
[...]
نوبهار آمد و گلزار صفایی دارد
چمن از بلبل و گل برگ و نوایی دارد
رونق خانهٔ دل اشکی و آهی کافی است
خلوت ما چو حباب آب و هوایی دارد
هر شب از سینه سراسیمه دود از پی آه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.