اشک دریادل ما گرد جهان میگردد
آب از قوت سرچشمه روان میگردد
صادقان زیر فلک قصد اقامت نکنند
صبح چون کرد نفس راست، روان میگردد
میبرد بیخردان را سخن پوچ از جای
طفل را مرکب نی تخت روان میگردد
پیری از طینت خامان نبرد خامی را
تیر کج راست کی از زور کمان میگردد؟
میدهد پیچ و خم فکر سخن را پرداز
خامشی جوهر شمشیر زبان میگردد
دُرد می کاهربای دلِ صدپارهٔ ماست
خاک شیرازه اوراق خزان میگردد
چون جدل نیست بلایی سر بیمغزان را
رگ گردن چو شود راست، سنان میگردد
بیشتر گوشه نشینان جهان صیادند
دام در خاک پی صید نهان میگردد
از ملامت نشود کند مرا پای طلب
سخن سخت مرا سنگ فسان میگردد
خصم بدگوهر اگر حرف ملایم گوید
استخوانی است که در لقمه نهان میگردد
نیست سیمینذقنان را ز خط سبز گزیر
این ترنجی است که نارنجنشان میگردد
هرکه از دایره شرع برون ننهد پای
خاتم دست سلیمان زمان میگردد
خانه آباد به معماری سیلاب کند
تاجری را که به دولاب دکان میگردد
صبر بر سختی ایام ثمرها دارد
چشمهها بیشتر از سنگ روان میگردد
من دیوانه به هرجا که گریزم از خلق
سنگ اطفال، مرا سنگ نشان میگردد
میکند ابر بهاران دهنش پرگوهر
هرکه صائب چو صدف پاک دهان میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات و ویژگیهای انسانی و جهان میپردازد. شاعر از اشکهای دل و چگونگی جاری شدن آنها سخن میگوید و بر این باور است که انسانهای صادق در این دنیا نمیتوانند به آرامش دست یابند. در ادامه، به بیخبری انسانها اشاره میکند و میگوید که بسیاری از آنان در پی زندگی بیهدف هستند. همچنین، او به ناپایداری زندگی و تأثیر زمان بر انسانها اشاره میکند و تأکید میکند که صبر بر سختیها در نهایت میتواند به ثمر برسد. این شعر به طرز ضمنی به لزوم اخلاص، درک عمیق زندگی و پیروی از اصول حقیقی میپردازد و در سرتاسر آن، عمق احساسات و حکمتهای زندگی نهفته است.
هوش مصنوعی: اشکهای دلسوز ما در اطراف عالم میچرخد، همانگونه که آب از قدرت سرچشمه به جریان میافتد.
هوش مصنوعی: راستگویان تحت این آسمان در پی ماندن نیستند؛ وقتی صبح دم تنفس درست و طبیعی آغاز میشود، دوباره در حرکت و جستجو خواهند بود.
هوش مصنوعی: سخنان بیمحتوا و بیفایده، افراد نادان را به خود مشغول میکند، همانطور که کودکانی که به اسبسواری عادت نکردهاند، بر روی اسبی که در حال حرکت است، احساس راحتی و آرامش نمیکنند.
هوش مصنوعی: پیر شدن از ذات خامی و ناپختگی عاری نیست. آیا تیر کجی که از زور کمان رها میشود، به راستا برمیگردد؟
هوش مصنوعی: اندیشهها و تفکرات در گفتوگو به شکل پیچیدهای شکل میگیرند و در زمانی که سکوت برقرار میشود، قدرت بیان و تأثیر کلام بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: درد و اندوه ما همچون کاههای پراکندهای است که دل شکستهمان را پر کردهاند و این وضعیت، مانند خاکی است که حیات و زیباییهای زندگی را به سمت زوال میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی درگیری و نزاعی وجود نداشته باشد، مشکلات و سختیها برای کسانی که درک کمتری دارند، بهراحتی حل میشود. وقتی که رفتار و نگرش افراد درست و صحیح باشد، مسایل بهطور طبیعی به سمت بهبود پیش میرود.
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که در گوشهنشینی به سر میبرند، در واقع در جستجوی هدفی هستند و در تلاشند تا آنچه را که میخواهند، بهدست آورند. آنها به شکلهای مختلف و با دقت در حال کار کردن هستند تا به هدف خود برسند، حتی اگر این تلاشها کمتر دیده شود.
هوش مصنوعی: ملامت دیگران نمیتواند مانع من شود که به دنبال خواستههایم بروم، در واقع وقتی صحبت از خواستههایم پیش میآید، کلمات سخت و دشوار بر من تأثیر میگذارند و مرا به چالش میکشند.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی با خلق و خوی بد سخنانی ملایم بگوید، مانند استخوانی است که در غذا پنهان است.
هوش مصنوعی: افراد با چهرههای زیبا و فاخر نمیتوانند از نشانههای خاص خود دور شوند؛ این میوهای است که در ابتدا خوشنمایی میکند، اما در نهایت به شکل میوهای تند و تلخ در میآید.
هوش مصنوعی: هر کسی که از اصول و قوانین دینی خارج شود، به سرنوشتسختی دچار میشود و دچار مشکلات و چالشهایی خواهد شد.
هوش مصنوعی: خانهای که به خوبی ساخته شده، میتواند ثمره خوبی داشته باشد و به تجارتی که در آن مشغول است، رونق ببخشد، حتی اگر در دکانی کوچک و ساده فعالیت کند.
هوش مصنوعی: تحمل مشکلات و دشواریهای زمان، نتیجههای خوبی به همراه دارد. مانند چشمهها که بیشتر از سنگها روان و جاری میشوند.
هوش مصنوعی: من که دیوانهام، هر کجا که بروم، انگار که مردم بیرحم به من سنگ پرتاب میکنند و حتی بچهها هم به من سنگ میزنند.
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری مانند صدفی هستند که دهنشان پر از جواهرات و زیباییهاست. هر کس که مانند صائب خود را پاک و خالص نگه دارد، میتواند به این گنجینههای ارزشمند دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک چشم تو، که با تیر و کمان میگردد
بنشان کرده دلی، از پی آن میگردد
هر که سر گشته چوگان سر زلف تو شد
به سر کوی تو، چون گوی، بجان میگردد
آنکه پرسید نشان تو و نام تو شنید
[...]
جانم از پرتو روی چنان میگردد
که دل از آتش او آب روان میگردد
هرچه پیداست نهان میشود از دیده جان
چون بر آن دیده جمال تو عیان میگردد
هرکه از تو اثر نام و نشان مییابد
[...]
بر لبم همچو جرس خنده فغان میگردد
آب اگر میخورم از دیده روان میگردد
صافدل را نبود قید علایق عیبی
عیب دیرینه کی از آینهدان میگردد
مرد در کشور ما گونه به خون رنگ کند
[...]
آدمی پیر چو شد، حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
در نظربازی من یار نهان می گردد
از میان چون بروم یار عیان می گردد
نشئهٔ می به جوانان صفت پیر دهد
طرفه سری است کز این پیر جوان می گردد
پشت من از اثر فکر محبت شد خم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.