گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

مبین گستاخ در رویش چو مشک اندود می‌گردد

که خال او ز خط زنبور خاک‌آلود می‌گردد

ز سودا در دماغم نکهت گل دود می‌گردد

به چشمم سرو بستان تیغ زهرآلود می‌گردد

خموشی سوخت در دل ریشه آه ندامت را

اگرچه دود بیش از روزن مسدود می‌گردد

مکن از آه دردآلود منع من درین مجلس

که مجمر بار خاطرهاست چون بی‌دود می‌گردد

میندیش از سپهر و حمله او چون شدی عاشق

که در خورشید عشق این سایه‌ها نابود می‌گردد

بغل وا کرده می‌تازد به استقبال مرگ خود

دل هرکس به مرگ دیگری خشنود می‌گردد

ز خامی دل ندارد اضطراب از عشق او، ورنه

کباب پخته از پهلو به پهلو زود می‌گردد

نمی‌دانم کدامین صید فرصت جسته از دامش

که دل در سینه‌ام چون شیر خشم‌آلود می‌گردد

چنین کز بندگی چون بنده کاهل گریزانی

کجا در دل ترا اندیشه معبود می‌گردد؟

به من این نکته چون قندیل از محراب روشن شد

که از خود هرکه خالی می‌شود مسجود می‌گردد

به راه آرد من سرگشته را رهبر، نمی‌داند

که هر سر گشته گرد کعبه مقصود می‌گردد

منه بر ذره‌ای، ای بی‌بصر انگشت گستاخی

که می‌لرزد دل خورشید تا موجود می‌گردد

گزیند هرکه سود دیگران را بر زیان خود

به اندک فرصتی صائب زیانش سود می‌گردد

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

هنوزت ناز گرد چشم خواب‌آلود می‌گردد

هنوز از تو شکیب عاشقان نابود می‌گردد

چرا دیوانگی نارد مرا در گرد کوی او؟

که در هر گوشه چندین جان ناخشنود می‌گردد

به صد جان بنده‌ام آن غمزه را با آنکه می‌دانم

[...]

ابن حسام خوسفی

خط مشکین که بر گرد رخت چون عود می‌گردد

بدان ماند که در بالای آتش دود می‌گردد

ز تاب مهر تابان جمالت پرتوی دارد

شب این مشعل که بر ایوان دود اندود می‌گردد

صباگویی که از چین سر زلف تو می‌آید

[...]

میلی

نداری غم،‌ دلم گر از تو ناخشنود می‌گردد

ز بس کز ناامیدیها تسلّی زود می‌گردد

چنان در جنگ داد بی‌وفایی داد آن بدخو

که نام آشتی نشنیده شرم‌آلود می‌گردد

به راه انتظارش هر دم از بی‌اعتمادیها

[...]

نظیری نیشابوری

هوس پروانه است اما به گرد دود می‌گردد

نظر خوبست اما دل غبارآلود می‌گردد

ز کاوش‌های مژگان تو پرخون دیده‌ای دارم

که گر شویم به آب بحر خون‌آلود می‌گردد

دلم را کرده ذوقت خوش دگر نگذارم از دستش

[...]

عرفی

دلم در عاشقی با زخم زهر آلود می گردد

که از دنبال درد آوارهٔ بهبود می گردد

به مرهم کلفتی نو می شود، هر گه که می بینم

که داغ سینهٔ پروانه آتش سود می گردد

ز طالع تا قیامت برگ غم دارم ، ولی داغم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه