هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود
لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق
ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود
از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن
آخر آن چاه زنخدان چاه نسیان می شود
ریزش افزون می کند جمعیت روشندلان
خرمن مه را پریشانی نگهبان می شود
می کند اشک ندامت نامه دل را سفید
صبح از اخترفشانی پاکدامان می شود
یک دل بیدار می آرد جهانی را به وجد
شور مجنون باعث شور بیابان می شود
دولت بیدار با این تار و پود انتظام
چشم تا برهم زنی خواب پریشان می شود
من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
تشنه چشمان را ز پیری نیست سیری از جهان
قطره در کام صدف از حرص دندان می شود
آب حیوان جای آب تلخ نتواند گرفت
تشنه دریا کجا قانع به باران می شود
در دل اهل جهان دارد شکوه کوه قاف
هر که چون عنقا ز چشم خلق پنهان می شود
در شبستانی که گردد کلک صائب شعله ریز
شمع در زیر پر پروانه پنهان می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بازتابی از احساسات انسانی و دگرگونیهای درونی فرد است. شاعر اشاره میکند که هر آنچه در دل انسان بماند، در نهایت بر روی او تأثیر میگذارد و شکل زندگیاش را تعیین میکند. او به رابطه میان عشق، درد و شادی میپردازد و تأکید میکند که احساسات عمیق عشق نمیتوانند با زیباییهای ظاهری جایگزین شوند.
شاعر همچنین به مفهوم ندامت و بازگشت به خویش اشاره دارد و میگوید که اشک ندامت میتواند قلب را پاک کند. در ادامه، همدلی و همبستگی میان انسانها را مطرح میکند و میگوید که یک دل بیدار میتواند تأثیر بزرگی بر جهان بگذارد.
در نهایت، او به جدایی و دوری انسانها از یکدیگر و همچنین میل به شناخت و حقیقت در درون خود اشاره میکند و بیان میکند که دنیای واقعی و غنی از احساسات باید مورد توجه قرار گیرد. این شعر یک سفر درونی به دنیای احساسات و تفکر انسانی است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل انسان نقش میبندد، همان خواهد شد. خاک مجنون به سرعت به میدان بازی کودکان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: گلها و گیاهان زیبا نمیتوانند جایگزین درد و رنج عشق شوند، وگرنه حتی پروانهها هم از آتش گلستان آسیب خواهند دید.
هوش مصنوعی: از جوانمردی به دور است که ما اجازه دهیم کسانی که تشنهاند، در عذاب بمانند. در نهایت، آن زخم یا مشکل گذراست و به فراموشی سپرده میشود.
هوش مصنوعی: افزایش تعداد روشندلان، به معنای یک خرمن از روشنایی و دانایی است، اما در این میان، بینظمی و پریشانی نیز به وجود میآید که نگهبان این روشنایی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اشکهای پشیمانی دلم را مانند صبحی روشن، که با نور ستارههای پاک و نجیب همراه است، بینشان میکند.
هوش مصنوعی: یک دل بیدار و هوشیار میتواند جهانی را به هیجان و شوق بیاورد. مانند شور و هیجانی که مجنون به وجود میآورد و بیابان را پر از شور و انرژی میکند.
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت با نظم و برنامهریزی بیدار و هوشیار است، و وقتی که تو چشمانت را ببندی و به خواب بروی، این خوشبختی و موفقیت از بین میرود و به حوضهای از آشفتگی و بینظمی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: من چه چیزی دارم که برای شاد کردن دل خود به آن تکیه کنم؟ حتی پسته هم وقتی به یاد شیرینی شکر میافتد، درون پوستش لبخند میزند.
هوش مصنوعی: اگرچه به سن و سال پیری رسیدهام، اما مانند یک تشنه به دنبال زیباییها و لذتها هستم. همینطور که یک قطره آب میتواند در صدف به زیبایی تبدیل شود، حرص و طمع من نیز باعث میشود تا از هر فرصتی بهرهبرداری کنم.
هوش مصنوعی: آب حیات نمیتواند جایگزین آب تلخ شود. انسانی که تشنه دریایی است، هرگز به باران قانع نمیشود.
هوش مصنوعی: هرکس که مانند پرنده افسانهای عنقا از نظر مردم دور بماند، در دل انسانهای دنیا مانند کوه قاف عظمت و بزرگی دارد.
هوش مصنوعی: در مکانی که قلم شاعر به طرز زیبایی میدرخشد، روشنایی شمع زیر بالهای پروانه به آرامی پنهان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف گرد آور که بازم دل پریشان میشود
روی پنهان کن که بازم دیده حیران میشود
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان میشود!
تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان
[...]
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
[...]
خاک غربت در مذاقم آب حیوان میشود
صبح روشن خاطر از شام غریبان میشود
گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس
لایق یاد ار نباشد خرج نسیان میشود
دیده ام تا سرکشیهایی خطت، در حیرتم
[...]
از گلستانی که بلبل روی گردان می شود
شبنم رخسار گل اشک یتیمان می شود
نیست جان کاملان را در تن خاکی قرار
می رود آسایش ازگوهر چو غلطان می شود
نیست ممکن آب با آیینه گردد سینه صاف
[...]
گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان میشود
گر کنم دور آستین از دیده، طوفان میشود
پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
مژده ده پروانه را کامشب چراغان میشود
تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.