از گلستانی که بلبل روی گردان می شود
شبنم رخسار گل اشک یتیمان می شود
نیست جان کاملان را در تن خاکی قرار
می رود آسایش ازگوهر چو غلطان می شود
نیست ممکن آب با آیینه گردد سینه صاف
تیرگی رزق سکندر زآب حیوان می شود
مهر خاموشی کند بی پرده راز عشق را
زخم صبح از بخیه انجم نمایان می شود
حجت قاطع کند کوته زبان لاف را
شمع می لرزد به جان چون صبح خندان می شود
حرص در تنگ شکر بر خاک می مالد زبان
خاک بر موران قانع شکرستان می شود
مست گشتم تا زمینا پنبه ساقی برگرفت
از گل ابری زمین من گلستان می شود
عیب خود را می کند پوشیده نادان در لباس
پرده دار پای خواب آلود دامان می شود
تن به تسلیم و رضا دادن بود بر دل گران
طفل در گهواره بستن بیش گریان می شود
قطره چون گوهر شود، ایمن شود از انقلاب
می برم غیرت به هر چشمی که حیران می شود
سنگ طفلان است کوه قاف در میزان عقل
کوه غم صائب به مجنون سنگ طفلان می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و ناپایداریهای زندگی میپردازد. در آن به مسائلی چون فقدان آرامش در وجود و ناپایداری عشق اشاره میشود. شاعر روندی از تحولات روحی را نشان میدهد که در آن افراد در تلاش برای یافتن حقیقت و آسایش هستند، اما با موانع و دشواریهایی همچون حرص و ناامیدی مواجهاند. همچنین، نسبت به خودپوشانی افراد نادان و ناتوانی در پذیرش واقعیتها انتقاد میکند. در نهایت، به موضوع تسلیم و رضا به شرایط زندگی و تنشهای عاطفی و عقلانی پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: در باغی که بلبل از آن دوری میکند، قطرات شبنم بر چهره گل مانند اشک یتیمان میریزد.
هوش مصنوعی: جان افراد کامل و پخته در این بدن خاکی آرام نمیگیرد، چرا که وقتی گوهر وجودشان به سوی بینهایت حرکت میکند، آسایش و آرامش واقعی از دست میرود.
هوش مصنوعی: آب نمیتواند با آیینهای که در آن منعکس شده، صاف و شفاف شود. تیرگی و ناپاکی رزق سکندر مثل آب حیوان، او را تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتواند به خوبی بماند.
هوش مصنوعی: عشق در سکوت و بدون پرده، به طور آشکار خود را نشان میدهد. زخمهایی که در سپیدهدم به وجود آمده، به تدریج خود را نمایان میسازند.
هوش مصنوعی: حجت قاطع به معنای دلیل محکم و روشنی است که میتواند ادعای نادرست را برملا کند. کسی که توانایی بیان جزئیات ندارد و فقط لاف میزند، در برابر این دلیل نمیتواند ایستادگی کند. به مانند شعله شمعی که به لرزش میافتد به خاطر وجود نور صبح، نشان دهنده تغییر و روشنی است. وقتی صبح میرسد، شمع نمیتواند در برابر نور درخشانتر مقاومت کند.
هوش مصنوعی: حرص و طمع باعث میشود که انسان در پی چیزهای مادی بیفتد و خود را به زحمت بیندازد، در حالی که اگر قناعت را پیشه کند و بر داشتههای خود راضی باشد، به شکوفایی و خوشبختی خواهد رسید. در واقع، انسان باید از جستجوی بیپایان و بیمورد دست بردارد و به آنچه دارد، راضی باشد تا به آرامش و شادی واقعی دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: من در حال شیدایی و مستی به سر میبرم تا اینکه ساقی گلابی از گلهای سفید بر زمین برداشت کرد و به این ترتیب، دنیای من مانند یک گلستان زیبا و دلپذیر میشود.
هوش مصنوعی: نادان به گونهای خود را میپوشاند که عیوبش پنهان بماند، در حالی که به خواب آلودگی دامنگیر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان تسلیم و راضی به شرایطش میشود، دیگر نمیتواند بار سنگینی را که در دل دارد، بر دوش بکشد و در این حالت، همانند کودکی که به گهواره بسته شده و بیشتر از قبل گریه میکند، دچار ناراحتی و رنج میشود.
هوش مصنوعی: وقتی قطره مانند گوهر ارزشمند میشود، از تاثیرات و تغییرات ناگوار در امان میماند. من غیرت و شجاعت را به هر چشمی که در حیرت و شگفتی است، منتقل میکنم.
هوش مصنوعی: کوه قاف به عنوان نمادی از عقل و دانش، برای اکثر مردم سنگین و دشوار به نظر میرسد. اما برای مجنون، که نماینده عشق و احساسات شدید است، حتی سنگینی این کوه به اندازه سنگی کوچک و بیاهمیت میشود. در واقع، شدت عشق و احساست میتواند فراتر از مسائل عقلانی و منطقی برود و چیزهایی که برای دیگران سنگین و مشکل به نظر میرسند، برای عاشقانی همچون مجنون به سادگی قابل تحمل میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف گرد آور که بازم دل پریشان میشود
روی پنهان کن که بازم دیده حیران میشود
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان میشود!
تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان
[...]
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
[...]
خاک غربت در مذاقم آب حیوان میشود
صبح روشن خاطر از شام غریبان میشود
گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس
لایق یاد ار نباشد خرج نسیان میشود
دیده ام تا سرکشیهایی خطت، در حیرتم
[...]
هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود
لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق
ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود
از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن
[...]
گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان میشود
گر کنم دور آستین از دیده، طوفان میشود
پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
مژده ده پروانه را کامشب چراغان میشود
تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.