از سعادت در دماغش بیضه پندار بود
مغز مغرور هما را استخوان در کار بود
عشق در هر دل که شمع بیقراری بر فروخت
اولین پروانه اش مهر لب اظهار بود
خانه ما در پناه پستی دیوار ماند
ورنه سیلاب حوادث سخت بی زنهار بود
گفتم از گردون گشاید کار من، شد بسته تر
آن که روشنگر تصور کردمش زنگار بود
تا دماغ ما به هوش آمد جهان افسرده گشت
عید طفلان بود تا دیوانه در بازار بود
سرو در قید رعونت ماند از آزادگی
عجب ما را گوشمال بندگی در کار بود
پرده گوش اجابت شبنم از سیماب داشت
بلبل بی طالع ما تا درین گلزار بود
شب که بی روی تو در پیمانه می می ریختم
خنده مینا به گوشم ناله بیمار بود
تا فکندم بار خلق از دوش، افتادم زپای
کشتی من در گرانباری سبکرفتار بود
تا نیفتادم، ندیدم کعبه مقصود را
در میان ما همین استادگی دیوار بود
نیست حق تربیت صائب به من آیینه را
طوطی من در حریم بیضه خوش گفتار بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عواطف و احساسات عمیق خود پرداخته و از مفاهیمی چون عشق، رنج، و ناامیدی صحبت میکند. او به بررسی چالشهای زندگی و تأثیر آن بر روح و روان خود میپردازد. با اشاره به موانع و دیوارهای موجود در زندگی، احساس و تفکراتش را در خصوص عشق و آزادی ابراز میکند. این شعر در نهایت، به نقد اجتماعی و روحیهی انسان در مواجهه با سختیها میپردازد، و به این نتیجه میرسد که دیوارها و موانع، شکلدهندهی حقیقت و واقعیتهای زندگی هستند.
هوش مصنوعی: در این بیت به وضوح به خودپسندی و توهم بزرگی اشاره شده است. کسی که خود را بزرگ و سعادتمند میداند، در واقع به اشتباه به خودش مغرور شده و ممکن است به عواقب این غرور توجه نداشته باشد؛ در حالی که حقیقتاً در درونش چیزهای بیاهمیتی وجود دارد. به عبارت دیگر، آن فرد به ظاهر خوشحال و راضی است، اما در واقع با مشکلات و ناکامیها دست و پنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی: عشق در هر دلی که مانند شمعی بیقرار روشن شده باشد، اولین پروانهای که به دور آن میچرخد، ابراز عشق و محبت به لبان محبوب است.
هوش مصنوعی: خانه ما در امنیت دیوارهای کوتاه خود باقی ماند، در غیر این صورت، سیلاب حوادث به شدت خطرناک بود.
هوش مصنوعی: گفتم که آسمان برای من کاری را سامان خواهد داد، اما متوجه شدم که وضعیت بدتر از قبل شده است و آن چیزی که باید روشنایی بخشد، تنها باعث تاریکی و کدورت شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که ما به هوش آمدیم، جهان به حالت ناراحتی درآمد. روزی بود که مثل عید بچهها، شاد و خوشحال بود، اما انگار دیوانهای در بازار بود و این شادی را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: سرو به خاطر زیباییاش خود را در قید ریا و خودبزرگبینی نگهداشته است، در حالیکه ما به خاطر تسلیم بودن و خدمتگزاریامان، چالشهای سختی را تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی: بلبل بینوا که شانس خوبی ندارد، در این باغ آکنده از گلها، با صدای دلنشینش به تماشای شبنمها و زیباییها مینشیند و از لذتهای آن میگوید. او در حالی که در میان این همه زیبایی است، احساس غم و دوری میکند.
هوش مصنوعی: در شبهایی که بدون دیدن تو مینوشیدم، صدای خنده مینا در گوشم به گوش میرسید، اما احساس درد و ناله یک بیمار را نیز حس میکردم.
هوش مصنوعی: وقتی که از دوش خود بار مسئولیتهای مردم را برداشتم، احساس کردم که سنگینی مسافرت و دشواریها مرا از پا درآورد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به زمین نیفتم، متوجه نشده بودم که مقصد اصلی در زندگی چیست، و تنها چیزی که در میان ما وجود داشت، همین استقامت و پایداری دیوار بود.
هوش مصنوعی: من هیچ حقی در تربیت ندارم، مثل اینکه آیینهای برای من نیست. طوطی من در گوشهای از دنیا در مورد گویش زیبا صحبت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوش آن وقتی که آن بدعهد با ما یار بود
این متاع درد را در کوی او بازار بود
بوستانها کاندر او بودیم خوش با دوستان
آن همه گلها تو پنداری سراسر خار بود
بارها بینم به خود آن عیش را یاد آورم
[...]
دوش چشم من به خواب و بخت من بیدار بود
شب همه شب مونس جانم خیال یار بود
دیدمش در خواب چون بیدار شد بخت اندکی
اینقدر زین بخت خواب آلود هم بسیار بود
لعل او در خنده هر باری که شکربار گفت
[...]
دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بود
شب همه شب در سرم سودای زلف یار بود
با وجود روی جان افروز و قددلربات
عاشقان را از بهشت و حور و طوبی عار بود
مونس دردت نه تنها این زمانم کز ازل
[...]
دوش چشمم هم به خواب از فکر و هم بیدار بود
در میان خواب و بیداری دلم با یار بود
گرچه بود از هر دو جانب بر دهن مهر سکوت
ناز او را با نیاز من سخن بسیار بود
کار من دامن گرفتن کار او دامن کشی
[...]
دوش در کویی عجب بی لطفیی در کار بود
تیغ در دست تغافل سخت بی زنهار بود
رفتن و ناآمدن سهل است با خود خوش کنیم
دیده را نادیده کرد و رفت این آزار بود
رسم این میباشد ای دیر آشنای زود سر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.