شوخچشمان درد بیش و کم به دل افزودهاند
ورنه ارباب رضا از بیش و کم آسودهاند
شور محشر را صفیر نی تصور میکنند
این سیهمستان غفلت بس که خوابآلودهاند
هرکه دید آن خالها بر دور چشم یار، گفت
این غزالان بین که برگرد حرم آسودهاند
کیستم من تا به گرد محمل لیلی رسم؟
برق و باد از دور گردان قدم فرسودهاند
با چنین عجزی که بیکاری نمیآید ز ما
کار دنیا را و عقبی را به ما فرمودهاند
این جواب آن غزل صائب که میگوید حکیم
«بر بناگوشت مثال کفر و دین بنمودهاند»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در ازل بر ما در میخانه را بگشودهاند
تا ابد این سلطنت ما را عطا فرمودهاند
ما خراباتی و رند و عاشق میخوارهایم
عالمی پیمانهٔ پر می به ما پیمودهاند
نقش غیرش از خیال ما به کلی بردهاند
[...]
حق آنانی که عمری در وفایت بوده اند
وین زمان در ساحت قرب تو خوش آسوده اند
حق آنانی که راهی را که خود پیموده ای
پای از سر ساخته ایشان همان پیموده اند
حق آنانی که از تیه ضلالت خلق را
[...]
اهل معنی گر به گفتوگو نفس فرسودهاند
هم به قدر جنبش لب دستبر هم سودهاند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را ز قانون حیا نسرودهاند
بگذر از دعویکه در خلوتگه عشق غیور
[...]
حقِّ آنانی که تا در قَیدِ هستی بودهاند
دم به دم در جستجوی خواهشت افزودهاند
هوشیارانی که در امرِ خِرَد زو خیرهاند
لبِ به تصدیقِ تو از روشن دلی بگشودهاند
شهریاران مرقّع پوشِ بی تخت و کلاه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.