در ازل بر ما در میخانه را بگشودهاند
تا ابد این سلطنت ما را عطا فرمودهاند
ما خراباتی و رند و عاشق میخوارهایم
عالمی پیمانهٔ پر می به ما پیمودهاند
نقش غیرش از خیال ما به کلی بردهاند
بنگر این آیینهٔ روشن که چون بزدودهاند
مجلس رندانهٔ ما بزم سرمستان بود
بادهنوشان جهان از ذوق ما آسودهاند
عاشقان در حضرت معشوق رقصی میکنند
تا ز مطرب یک دو بیت از قول ما بشنودهاند
صورت و معنی عالم خوش به آیین بستهاند
در همه آیینهها بر ما رخی بنمودهاند
خلوت دیده مقام نعمت الله کردهاند
نور چشم ما به ما در چشم ما بگشودهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حق آنانی که عمری در وفایت بوده اند
وین زمان در ساحت قرب تو خوش آسوده اند
حق آنانی که راهی را که خود پیموده ای
پای از سر ساخته ایشان همان پیموده اند
حق آنانی که از تیه ضلالت خلق را
[...]
شوخچشمان درد بیش و کم به دل افزودهاند
ورنه ارباب رضا از بیش و کم آسودهاند
شور محشر را صفیر نی تصور میکنند
این سیهمستان غفلت بس که خوابآلودهاند
هرکه دید آن خالها بر دور چشم یار، گفت
[...]
اهل معنی گر به گفتوگو نفس فرسودهاند
هم به قدر جنبش لب دستبر هم سودهاند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را ز قانون حیا نسرودهاند
بگذر از دعویکه در خلوتگه عشق غیور
[...]
حقِّ آنانی که تا در قَیدِ هستی بودهاند
دم به دم در جستجوی خواهشت افزودهاند
هوشیارانی که در امرِ خِرَد زو خیرهاند
لبِ به تصدیقِ تو از روشن دلی بگشودهاند
شهریاران مرقّع پوشِ بی تخت و کلاه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.