گنجور

 
صائب تبریزی

بر من از روشندلی وضع جهان هموار شد

خار در پیراهن آتش گل بی خار شد

خودبخود چون غنچه واشد عقده ها از کار من

تا درین بستانسرا دست و دلم از کار شد

دور گردان را وصال پرده داران هم خوش است

طوطی ما از ادب یکرنگ با زنگار شد

گر شود مرکز، بسوزد شهپر پرگار را

نقطه بی طالع من بس که بی پرگار شد

هر که را بیماری چشم تو بر بستر فکند

هر پرستاری که آمد بر سرش بیمار شد!

ننگ قیمت بر ندارد گوهر روشندلان

ای خوش آن گوهر که آب از گرمی بازار شد

مستی غفلت میان دیده و دل شد حجاب

پرده خوابم نقاب دولت بیدار شد

در شبستان فنا صبح امیدی می شود

هر نفس کز زندگانی صرف استغفار شد

وحشت ارباب بینش را فزاید رنگ و بو

شبنم از نزدیکی گل آتشین رفتار شد

عالم پرشور بر روشن ضمیران دوزخ است

در بهشت افتاد تا آیینه ما تار شد

شبنم گستاخ گردد حلقه بیرون در

هر کجا مژگان من خار سر دیوار شد

بیش ازین صائب نمی باشد عبادت را اثر

رفته رفته رشته تسبیح من زنار شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد

بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد

وان دهان کز کوچکی نقطه پرگار بود

از فراخی باز همچون دایره پرگار شد

زلف مشک افشان او بر ماه چون زنجیر بود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
جمال‌الدین عبدالرزاق

این جهان میسوخت تا از زخم تیغ افگار شد

وان سگی میکرد تا از بیلکی مردار شد

ای بسا تن کوزدست خویشتن در خاک خفت

وی بسا سر کوبپای خویشتن بردار شد

ْآنکه چشمی پر گهر از گریه چونپیکاننمود

با دهانی پر ز خون از خنده چون سوفار شد

[...]

سیف فرغانی

فتنه خفته ز چشم مست تو بیدار شد

خاصه آن ساعت که زلفت نیز با او یار شد

در شب هجرت ببینم روز وصلت را بخواب

گر تواند بخت خواب آلود من بیدار شد

روزگاری ناکشیده محنت هجران تو

[...]

خیالی بخارایی

تا به سودای تو دل را عشق و همّت یار شد

نقد جان بر کف نهاد و بر سر بازار شد

ما ز دام خویشتن بینی به کلّی رسته ایم

وای بر مرغی که صید حلقهٔ پندار شد

از گلستان جمالت اهل معنی را چه سود

[...]

اهلی شیرازی

بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد

ساقیا می ده که بخت خفته ام بیدار شد

یوسف مصری یکی هم از خریداران تست

او نه بهر خود فروشی بر سر بازار شد

کفر زلفت در دلم از بسکه قلاب افکند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه