گنجور

 
صائب تبریزی

از ملامت عاقبت مجنون بیابان گیر شد

از زبان خلق پنهان در دهان شیر شد

می فزاید هایهوی می پرستان را سرود

شورش مجنون زیاد از ناله زنجیر شد

در تماشاگاه عالم دیده حیران ما

واله یک نقش چون آیینه تصویر شد

شبنم از دامان گلها خون بلبل را نشست

کی به شستن می رود خونی که دامنگیر شد؟

دل زبی اشکی به مژگان می رساند خویش را

می مکد انگشت خود را طفل چون بی شیر شد

آبهای مرده می گردد نصیب جویبار

در گلو گردد گره اشکی که بی تأثیر شد

حلقه ماتم شد از هجران او آغوش من

دیده حسرت شود دامی که بی نخجیر شد

گفتم از خاموشی من خون رحم آید به جوش

عذر من از بی زبانی عاقبت تقصیر شد

زود در روشندلان صحبت سرایت می کند

آب با آن لطف، خونریز از دم شمشیر شد

شد ز آزادی زبان ناقصان بر من دراز

عید طفلان است چون دیوانه بی زنجیر شد

نیست از نور حقیقت هیچ چشمی بی نصیب

از که رو پنهان کند حسنی که عالمگیر شد

تشنه دیدار را سیراب کردن مشکل است

صائب از نظاره خوبان نخواهد سیر شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

روزگارم در سر و کار بتی دلگیر شد

کودکم چون بخت برنا بوده من پیر شد

روزم از بس ظلمت اندوه و غم چون قیر شد

شیر رویم قیر گشت و قیر مویم شیر شد

اوحدی

دل اسیر حلقهٔ آن زلف چون زنحیر شد

تن ز استیلای هجر آن پریرخ پیر شد

چون کمان بشکست پشت عالیم را در فراق

نوک مژگانش ز بهر کشتن من تیر شد

نیست جز سودای زلف همچو قیرش در سرم

[...]

عرفی

دل بشد فرزانه و عقل از فسون دلگیر شد

مُلک شوقم را فریبت از پی تعمیر شد

نسبت دل با خودم دیدم، بسی کم مایه بود

بر جنون افزودمش تا قابل زنجیر شد

یافتم تعبیر رنگی چون به بالینم نشست

[...]

صائب تبریزی

جذبه شوق تو هر کس را گریبان گیر شد

هر سر مو بر تنش در قطع ره شمشیر شد

نوبهار زندگی را در خزان از سر گرفت

چون زلیخا هر که در عشق جوانان پیر شد

عاشق مسکین نظر بندست هر جا می رود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر شد

سر کشیدم، گردنم تا پای در زنجیر شد

کاوکاو چشمه اندازد ز صافی آب را

آنقدر در گریه کوشیدم که بی‌تاثیر شد

از خدنگ عشق، پیکانی که شد در سینه جمع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه