از خرابی چون نگه دارم دل دیوانه را؟
سیل یک مهمان ناخوانده است این ویرانه را؟
چاک سازند آسمان ها خیمه نیلوفری
دست اگر بردارم از لب نعره مستانه را
عشق اگر از حسن عالمسوز بردارد نقاب
شمع چون پروانه گردد گرد سر پروانه را
شد مکرر می پرستی، گردش چشمی کجاست؟
تا نهم بر طاق نسیان شیشه و پیمانه را
فارغم از آشنایان تا به دست آورده ام
دامن لفظ غریب و معنی بیگانه را
تا نظر بر خالش افکندم گرفتارش شدم
هست از صد دام گیرایی فزون این دانه را
فارغند از عیش تلخ ما زمین و آسمان
نیست باک از تلخی می شیشه و پیمانه را
چون خسیسان بخت سبز از چرخ مینایی مجو
از زمین دل برآر این سبزه بیگانه را
حرف اهل درد را صائب به بی دردان مگوی
پیش خواب آلودگان کوته کن این افسانه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تجارب عاطفی و احساسی عمیق شاعر میپردازد. او از خرابی و ناتوانی دل دیوانهاش شکایت میکند و به تشبیهاتی مانند سیل و خیمه نیلوفری اشاره میکند. شاعر همچنان اشاراتی به عشق و زیبایی میکند و میگوید که آنها شمعی هستند که مانند پروانه به دور زیبایی میچرخند. او از دنیای میپرستی و فراموشی نیز سخن میگوید و احساس تنهایی و غریبگی خود را ابراز میکند. شاعر در پایان هشدار میدهد که گوینده درد خود را به افرادی که درک نمیکنند نگوید و این افسانه را برای خوابآلودگان کوتاه کند. به طور کلی، شعر نمایانگر جستجوی عمیق برای عشق و فهم در میان درد و تنهایی است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم دل افسردهام را از خراب شدن حفظ کنم؟ این ویرانی مانند سیل، به یک مهمان ناخوانده میماند.
هوش مصنوعی: اگر من از لب خود نعرهای سر دهم، آسمانها چنان به هم میپیوندند که مانند یک خیمه به رنگ نیلوفر درمیآیند.
هوش مصنوعی: اگر عشق از زیبایی کیفیت پنهان را کنار بزند، مانند شمعی که پروانهای را به دور خود میگرداند، پروانه به دور شمع میچرخد.
هوش مصنوعی: مدام مشغول نوشیدن می هستی، اما این گردش نگاه تو کجاست؟ بگذار تا نهمین بار، شیشه و پیمانه را به فراموشی بسپارم.
هوش مصنوعی: از آشنایان دور شدم و به همین خاطر، به کلمات نا آشنا و معناهای غریب دست یافتم.
هوش مصنوعی: وقتی که به چهرهاش نگاه کردم، به شدت مجذوبش شدم. این دانهای که در دست دارم، از همهی تلهها و دامها قویتر و زیباتر است.
هوش مصنوعی: زمین و آسمان بههیچوجه نگران تلخی زندگی ما نیستند و از طرف دیگر، نباید نگران تلخی شراب و پیمانه باشیم.
هوش مصنوعی: همچون آدمهای بیکفایت، از بخت خوب و خوششانسیهای آسمانی انتظار نداشته باش. از زمین دل برکن و به این سبزه غریبه توجه نکن.
هوش مصنوعی: صحبتهای افرادی که دردمند هستند را با کسانی که درک و احساس ندارند در میان نگذار. به کسانی که خوابآلود و غافلاند این داستان طولانی را نگو و آن را کوتاه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای هوای تو شده مقصود هر فرزانه را
چرخ با مهر تو خویشی داده هر بیگانه را
صورتی شاهانه داری ، سیرتی در خورد آن
سیرت شاهانه باید صورت شاهانه را
نکته ای ز الفاظ تو ابکم کند گوینده را
[...]
باز دل گم گشت در کویت من دیوانه را
از کجا کردم نگاه آن شکل قلاشانه را
گاه گاه، ای باد، کانجاهات می افتد گذر
ز آشنایان کهن یادی ده آن بیگانه را
هر شب از هر سوی در می آیدم در دل خیال
[...]
محتسب گوید: که بشکن، ساغر و پیمانه را
غالباً دیوانه می داند، من فرزانه را
بشکنم صد عهد و پیمان، نشکنم پیمانه را
این قدر تمیز هست، آخر من دیوانه را
گو چو بنیادم می و معشوق ویران کردهاند
[...]
میکشد عشق تو سوی خود دل دیوانه را
هست سوزی کو به شمعی میکشد پروانه را
سیل چشمم رفت و ویران کرد بنیاد دلم
چون ز درد و غم نگه دارم من این ویرانه را
میل خالت دارم و اندیشهام از زلف توست
[...]
رخنه کردی دل به قصد جان من دیوانه را
دزد آری بهر کالا می شکافد خانه را
تخم مهر خال او در دل میفکن ای رقیب
بیش ازین ضایع مکن در سنگ خارا دانه را
خیز گو مشاطه کاندر زلف مشکینت نماند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.