امشب خیال زلف تو از چشم تر گذشت
این رشته با هزار گره زین گهر گذشت
چون موج دست در کمر بحر می کند
هر کس که چون حباب تواند ز سر گذشت
از سنگلاخ دهر دل شیشه بار من
خندان چو کبک مست ز کوه و کمر گذشت
حسن تو سرکش است، وگرنه ز جذب عشق
آهو عنان کشیده مرا از نظر گذشت
نقص بصیرت است حجاب گذشتگی
تا چشم باز کرد ز دنیا شرر گذشت
چون شمع با سری که به یک موی بسته است
می بایدم ز پیش نسیم سحر گذشت
با شوخ دیدگان نتوان هم نواله شد
طوطی ز تنگ چشمی مور از شکر گذشت
از سیلی خزان نشود چهره اش کبود
آزاده خاطری که چو سرو از ثمر گذشت
چون بلبلان ترانه من مستی آورد
هر کس خبر گرفت ز من، بیخبر گذشت
صائب برون نبرد مرا وصل از خیال
فصل بهار من به ته بال و پر گذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر شاعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و حالتی عاطفی و غمگین دارد. شاعر از احساسات خود نسبت به معشوق سخن میگوید و اینکه چگونه عشق او بر زندگیاش تأثیر گذاشته است. او به تصاویری زیبا از طبیعت و تجربههای انسانی اشاره میکند، مانند دلتنگی و سرخوشی، و در نهایت اشاره دارد که واقعیتهای زندگی و تجارب شخصیاش باعث شدهاند تا از بودن در دنیا و عشق واقعی محروم بماند. بهطور کلی، شعر بیانگر تنهایی و شوق انسانی در برابر زیبایی و عشق است.
هوش مصنوعی: امشب یاد زلف تو به چشمانم آمد و اشکهایم مانند رشتهای با هزار گره، از این جواهر خیرهکننده عبور کردند.
هوش مصنوعی: وقتی که یک موج، دستش را به کمر دریا میزند، هر کسی که مانند حباب باشد، نمیتواند از این وضعیت عبور کند.
هوش مصنوعی: در سختیها و دشواریهای زندگی، دل من مانند شیشهای شفاف و سرشار از شادی است و مانند کبکی خوشحال و سرمست، از کوه و دشت عبور میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو چنان وسوسهانگیز است که اگر عشق من به تو نبود، هرگز نمیتوانستم از تو دور شوم.
هوش مصنوعی: نقص در بینش و درک باعث میشود که انسان نتواند از تجربیات و گذشتهاش به خوبی بهرهبرداری کند و زمانی که به واقعیتها نگاه میکند، متوجه میشود که مشکلات و چالشهای زندگی همچنان وجود دارند.
هوش مصنوعی: باید مانند شمعی که با یک مو به خودش وصل شده، از نسیم صبح عبور کنم و به جلو بروم.
هوش مصنوعی: با نگاه شوخ و بازیگوش نمیتوان به کسی نزدیک شد، مثل طوطی که به خاطر تنگچشمی، از شکر و نعمت فرار میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه پاییز او را تحت تأثیر قرار میدهد و آسیب میزند، اما انسانی آزاده و نیکخواه که مانند درخت سرو میوهای را پشت سر گذاشته است، هرگز دچار پسرفت و زوال نمیشود.
هوش مصنوعی: وقتی که من به شور و شوق آواز میخوانم، هر کسی که از حال من باخبر شد، بیتفاوت و بیخبر از کنارم گذشت.
هوش مصنوعی: صائب، از خیال بهار خارج شد و مرا به حال خود رها کرد، در حالی که احساس میکردم زمان پرواز من به پایان رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا مپرس حال که کار از خبر گذشت
چون پای شد ز جای چه خیزد ز سر گذشت
آتش ز آب میرد و شد زنده تر بسی
تا آتش غم تو بر آب جگر گذشت
چندانکه برفراق تو شد آشنا دلم
[...]
درد دل من از حد و اندازه درگذشت
از بس که اشک ریختم آبم ز سر گذشت
پایم ز دست واقعه در قیر غم گرفت
کارم ز جور حادثه از دست درگذشت
بر روی من چو بر جگر من نماند آب
[...]
دوشم چه بود بی رخت ای دوست سرگذشت
آب دو چشم در غم رویت ز سر گذشت
گفتی بگوی شرح غم حال خویشتن
ترسم ملول گردی از این باب سرگذشت
کان سرو جان شبی نخرامید سوی ما
[...]
دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت
از پا در اوفتادم و آبم ز سر گذشت
هر دل، که با وفای تو رفت از جهان برون
جان بخش و مشکبو چو نسیم سحر گذشت
بر طور عشق روی تو هر کس که بار یافت
[...]
دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت
از پا در اوفتادم و آبم ز سرگذشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.