گنجور

 
قاسم انوار

دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت

از پا در اوفتادم و آبم ز سر گذشت

هر دل، که با وفای تو رفت از جهان برون

جان بخش و مشکبو چو نسیم سحر گذشت

بر طور عشق روی تو هر کس که بار یافت

موسی صفت ز عرصه طور بشر گذشت

در کوی عاشقی، که دو عالم طفیل اوست

آن کس قدم نهاد که از فکر سر گذشت

از لذت حیات جهان بهره ور نشد

هر دل که از حقیقت خود بیخبر گذشت

یا رب، چه شکرها که ندارند عاشقان؟

از لطف یار ما، که ز شیر و شکر گذشت

بر خاک آستان تو جان را نثار کرد

قاسم بحضرت تو ازین مختصر گذشت

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سید حسن غزنوی

جانا مپرس حال که کار از خبر گذشت

چون پای شد ز جای چه خیزد ز سر گذشت

آتش ز آب میرد و شد زنده تر بسی

تا آتش غم تو بر آب جگر گذشت

چندانکه برفراق تو شد آشنا دلم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سید حسن غزنوی
عطار

درد دل من از حد و اندازه درگذشت

از بس که اشک ریختم آبم ز سر گذشت

پایم ز دست واقعه در قیر غم گرفت

کارم ز جور حادثه از دست درگذشت

بر روی من چو بر جگر من نماند آب

[...]

جهان ملک خاتون

دوشم چه بود بی رخت ای دوست سرگذشت

آب دو چشم در غم رویت ز سر گذشت

گفتی بگوی شرح غم حال خویشتن

ترسم ملول گردی از این باب سرگذشت

کان سرو جان شبی نخرامید سوی ما

[...]

صوفی محمد هروی

دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت

از پا در اوفتادم و آبم ز سرگذشت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
صائب تبریزی

امشب خیال زلف تو از چشم تر گذشت

این رشته با هزار گره زین گهر گذشت

چون موج دست در کمر بحر می کند

هر کس که چون حباب تواند ز سر گذشت

از سنگلاخ دهر دل شیشه بار من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه