گنجور

 
صائب تبریزی

رویی کز او دلی نگشاید ندیدنی است

حرفی که مغز نیست در او ناشنیدنی است

یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور

هر چند روی مردم عالم ندیدنی است

ز ابنای روزگار، تغافل غنیمت است

یوسف به سیم قلب ز اخوان خریدنی است

نتوان به حق ز بال و پر جستجو رسید

کاین ره به پای قطع تعلق بریدنی است

تا در لحد شود گل بی خار بسترت

دامن ز خارزار علایق کشیدنی است

در گلشنی که نعل بهاران در آتش است

دامن ز هر چه هست، به جز خار، چیدنی است

چون کوه تا خزانه لعل و گهر شوی

در زیر تیغ، پای به دامن کشیدنی است

بگشای چاک سینه که بر منکران حشر

روشن شود که صبح قیامت دمیدنی است

دندان به دل فشار که آن نونهال را

بوییدنی است سیب ذقن، نه گزیدنی است

صائب ز حسن گل چمن آراست بی نصیب

از عندلیب وصف گلستان شنیدنی است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است

مرغی که نام بر نبود پر بریدنی است

چون باده صبوح به رگهای میکشان

هر کوچه ای که هست به عالم، دویدنی است

دندان نمودن است در رزق را کلید

[...]

واعظ قزوینی

دیدم ملک و مال جهان را، ندیدنی است

دامن بود گلی که ازین خار چیدنی است

پوشیدنیست چشم ز هر کار این جهان

الا تهیه سفر خود که دیدنی است

شاخ قدت خمیده ز بار شکستگی

[...]

جویای تبریزی

آبی ز دانهٔ عنب ای دل چشیدنی است

غافل مشو که این سر پستان مکیدنی است

یک صبحدم چو پنجهٔ خورشید جلوه کن

پیراهن تحمل عاشق دریدنی است

از آبیاری مژه ام چون گل چراغ

[...]

سعیدا

تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی است

این دانه را به چشم از آن روی، چیدنی است

اندیشه مند کام مکن عقل خویش را

ز این شیر خام طفل خرد را بریدنی است

بر غیر او چرا نکشی خط نیستی؟

[...]

شاطر عباس صبوحی

تا چند پیش ناز تو باید نیاز کرد

بر ناز خود بناز که نازت کشیدنی است

چشمت نظر ز لُطف به عاشق نمی‌کند

چون آهوی ختائی کارش رمیدنی است

از مشربت زلال لبست کام دل برآر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه