به ابر اگر چه توان چشم آفتاب گرفت
نمی توان دل بیدار را به خواب گرفت
به آب خضر کجا التفات خواهد کرد؟
چنین که تشنه ما خوی با سراب گرفت
خیال لعل تو از دل کجا رود، هیهات
نمی توان نمک سوده از کباب گرفت
خراب حالی ازین بیشتر نمی باشد
که جغد را دل ازین خانه خراب گرفت
ز بس که بوی تو در مغز پیچیده است
توان ز بال و پر بلبلان گلاب گرفت
مگر عذار ترا شد زمان خط نزدیک؟
که خون مرا به جگر رنگ مشک ناب گرفت
کدام ساعت سنگین، دو چشم بخت مرا
درین زمانه پر انقلاب خواب گرفت؟
گرانترست ترا خواب غفلت از دل سنگ
وگرنه لعل ز خورشید آب و تاب گرفت
به جرعه ای دل گرم مرا کسی ننواخت
اگر چه روی زمین را به آفتاب گرفت
عیار غفلت ازین بیشتر نمی باشد
که آفتاب قیامت مرا به خواب گرفت
به روی مهر جهانتاب، ماه نو را دید
کسی که وقت سواری ترا رکاب گرفت
ز عشق کار جهان باز می شود صائب
خوشا کسی که توسل به آن جناب گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود درباره عشق و دلتنگی میپردازد. او میگوید که دل بیدار و آگاه نمیتواند به خواب برود، حتی اگر نور خورشید بر ابر افتد. تشنگی واقعی به آب خضر (آب زندگانی) به سرابی نمیانجامد. خیال معشوق از دل او جدا نمیشود و هیچ چیز نمیتواند او را از یاد معشوق دور کند. او به خراب حالی و یاس و ناامیدی اشاره میکند و بیان میکند که بوی معشوق در ذهنش پیچیده و علاقه به او مانند گلاب بر بال و پر بلبلان وجود دارد. در نهایت، به عشق به عنوان راهی برای باز کردن درهای زندگی میپردازد و از خوشبختی کسی که به آن عشق توسل جسته، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگرچه ابر ممکن است جلوی نور آفتاب را بگیرد، اما نمیتوان دل بیدار را به راحتی خواب کرد.
هوش مصنوعی: تشنهایی که به دنبال آب واقعی است، به آب خیالی و کاذب توجه نخواهد کرد. این تشنگی شدید، او را به سراب نمیکشاند و به حقیقت نیازش فکر میکند.
هوش مصنوعی: عشق و یاد تو همچنان در دل من باقی است و نمیتوانم آن را از خود دور کنم، مثل اینکه نمیتوان از کباب، نمک را جدا کرد.
هوش مصنوعی: وضعیت بدتری از این وجود ندارد که حتی جغد هم از این خانه ویران دلزده شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه عطر و بوی تو در ذهن من کاملاً جا گرفته است، بلبلان برای پرواز و پرگشایی خود از گلبو بهره میبرند.
هوش مصنوعی: آیا چهرهی تو زمانش فرا رسیده است که خطی نزدیک به آن وجود دارد؟ که خون من را به مانند رنگ مشک ناب درآورده است.
هوش مصنوعی: کدام ساعت سنگین باعث شد که چشمان بخت من در این دوران پر آشفتگی خوابشان ببرد؟
هوش مصنوعی: خواب غفلت از دل سنگ، برای تو گرانتر از هر چیزی است؛ و اگر این خواب را کنار بگذاری، گوهر تو به اندازهای از خورشید نور و زیبایی خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: هیچکس دل مرا با یک جرعه محبت آرامش نداد، هرچند که زمین زیر نور خورشید درخشید.
هوش مصنوعی: غفلت به جایی رسیده که حتی نور آفتاب قیامت، نتوانسته مرا از خواب بیدار کند.
هوش مصنوعی: کسی که در زمان سوار شدن، پایش را بر روی رکاب گذاشت، به زیبایی و درخشش چهره محبوبش نگریست و ماه نو را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: از عشق، مشکلات و کارهای دنیا حل و فصل میشود. خوش به حال کسی که به آن بزرگوار پناه ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از آن سبب دل من ترک خورد و خواب گرفت
که صبح و شام و شب و روز با شراب گرفت
بهانه می کنم آخر شراب باری چیست
که دل ز مشعله ی مهر دوست تاب گرفت
هنوز هیچ ندیدم مرا زمن بستد
[...]
دو دیده از رخ چون آفتاب آب گرفت
ترا چو بخت من ای دوست از چه خواب گرفت
چرا تو روی خود از چشم ما بپوشانی
که دیده و که شنیده که مه نقاب گرفت
به لابه گفتم کامم بده از آن لب لعل
[...]
سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت
دو دست صبح به روی خود آفتاب گرفت
ز فیض حسن تو شد عالم آنچنان سیراب
که می توان ز گل کاغذی گلاب گرفت
ز عشق بس که مهیای سوختن گشتم
[...]
بهار آمد و، آفاق را سحاب گرفت
ز سایه، چهره ایام آفتاب گرفت
هوا، زمین و زمان راز گرد کلفت شست
بهار، بهر جنون خوش گلی در آب گرفت
چنان عزیز نگردید غم که از شادی
[...]
دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت
دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت
به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد
پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت
خداگواست که چیزی به خویش نسپارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.