از آن سبب دل من ترک خورد و خواب گرفت
که صبح و شام و شب و روز با شراب گرفت
بهانه می کنم آخر شراب باری چیست
که دل ز مشعله ی مهر دوست تاب گرفت
هنوز هیچ ندیدم مرا زمن بستد
چه خوب رفت و موافق ره صواب گرفت
اگر نه بهر خلاص از عذاب هجران است
چرا چنین به رحیل خودم شتاب گرفت
امید خیر بباید برید و استخلاص
ز تشنه یی که چو من بر پی سراب گرفت
گرت مجال بود از عذاب خلق گریز
که جغد خانه ازین غصّه در خراب گرفت
به آفتاب نگه کن که از حیا هر شام
به زیر چادر شب روی در نقاب گرفت
چو صور عشق فرو کوفتم ز هیبت آن
کسی نماند که از من نه اجتناب گرفت
که راست طاقت نور تجلی شب طور
شنیده ای که کلیم از چه اضطراب گرفت
ز تاب مهر دلم در پناه زلف گریخت
چو سایه دید فرو آمد و مآب گرفت
از آن بسوخت نزاری که طبع خود رایش
مقام دیده و دل نزد آفتاب گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان درد و رنج ناشی از عشق میپردازد. او با اشاره به تأثیر شراب و احساساتش در روز و شب، از دلتنگی و کشش شدید به محبوب سخن میگوید. این دلتنگی باعث شده که دلش بشکند و خواب از چشمانش بگریزد. او به بررسی علل این حال و احوال میپردازد و میپرسد اگر برای رهایی از عذاب جدایی نیست، پس چرا محبوبش به این سرعت میرود. در ادامه، شاعر به ناامیدی و تشنگی از عشق میپردازد و به وضعیت دردناک خود اشاره میکند. همچنین به لحظات زیبای آفتاب و شب مینگرد که با حیا و زیباییهایش، بر تنهایی او میافزاید. نهایتاً، تأثیر عشق و جذبه آن را بر دل و جانش بررسی میکند و به قدرت و هیبت آن اشاره میکند که موجب فرار او از خود شده است.
هوش مصنوعی: دل من بهخاطر عشق و شوقی که به شراب دارم، شکسته و بیقرار شده است. صبح و شب، همهجا دل در گرو شراب است و این حال باعث خوابآلودگی و ناراحتیام شده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، دلیلی برای نوشیدن شراب پیدا میکنم، زیرا عشق به دوست چنان در قلبم شعلهور شده که دیگر تاب تحملش را ندارم.
هوش مصنوعی: هنوز هیچ چیز ندیدم که از من گرفته شود، اما آن شخص به خوبی رفت و راه درست را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: اگر این سفر برای رهایی از عذابی که به خاطر دوری از تو تحمل میکنم نیست، پس چرا اینقدر سریع برای رفتن آماده شدم؟
هوش مصنوعی: باید امید به خوبی را کنار گذاشت و از تشنگی رهایی جست، مانند کسی که دنبال یک سراب میدود.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای فرار از عذاب و رنج دیگران داری، بهتر است که این کار را انجام بدهی، چرا که جغد هم در ویرانیها از این درد و اندوه دوری کرده است.
هوش مصنوعی: به خورشید نگاه کن که به خاطر شرم و حیا، هر غروب زیر سایه شب خود را میپوشاند.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق را با شدت و شدت در خود احساس کردم، آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که کسی جرات نکرد از من فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که موسی (کلیم) چگونه از شدت نور تجلی در شب طور دچار اضطراب شد؟
هوش مصنوعی: از تابش خورشید، دل من در پناه موهایش فرار کرد. وقتی سایه را دید، به سمت او آمد و به او پناه برد.
هوش مصنوعی: دل و جان من به خاطر طبع و روح خود، از آن سو دچار سوزش و آتش شدهاند، که در برابر نور خورشید مقام و زیبایی خود را حفظ کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو دیده از رخ چون آفتاب آب گرفت
ترا چو بخت من ای دوست از چه خواب گرفت
چرا تو روی خود از چشم ما بپوشانی
که دیده و که شنیده که مه نقاب گرفت
به لابه گفتم کامم بده از آن لب لعل
[...]
به ابر اگر چه توان چشم آفتاب گرفت
نمی توان دل بیدار را به خواب گرفت
به آب خضر کجا التفات خواهد کرد؟
چنین که تشنه ما خوی با سراب گرفت
خیال لعل تو از دل کجا رود، هیهات
[...]
بهار آمد و، آفاق را سحاب گرفت
ز سایه، چهره ایام آفتاب گرفت
هوا، زمین و زمان راز گرد کلفت شست
بهار، بهر جنون خوش گلی در آب گرفت
چنان عزیز نگردید غم که از شادی
[...]
دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت
دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت
به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد
پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت
خداگواست که چیزی به خویش نسپارد
[...]
گر آفتاب فلک پرده از سحاب گرفت
بچهره ماه من از مشک تر نقاب گرفت
گرفت ساقی مستان بدست ساغر و گفت
که ماه چارده بر دست آفتاب گرفت
مکن دریغ زکوة رحت زمسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.