باعثِ آزار شد ترکِ دلآزاری مرا
تختهٔ مشقِ حوادث کرد همواری مرا
روزِ روشن میکند کارِ نمک در دیدهام
شب ز شکّر خواب باشد خطِّ بیزاری مرا
گر به خونم هر سرِ خاری کمر بندد چو تیغ
روی خندان میکند چون گل سپرداری مرا
نیستم مقبول تا مردودِ خاطرها شوم
چون یتیمان نیست بیم از خطِّ بیزاری مرا
آنچه من در بیخودیّ و می پرستی یافتم
حیف از اوقاتی که شد ضایع به هشیاری مرا
داشت خودداری مرا یک چند در قیدِ فرنگ
بیخودی آزاد کرد از قیدِ خودداری مرا
صائب از پند و نصیحت غفلتِ من بیش شد
نیست زین خوابِ گران امّیدِ بیداری مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق شاعر است که از آزارهایی که در زندگی متحمل شده سخن میگوید. شاعر به مشکلات و دردها اشاره میکند که موجب ناراحتیاش شده و در عین حال از تجربههای شیرین و خوشایند نیز یاد میکند. او به کمبود توجه و پذیرش از سوی دیگران اشاره میکند و به نوعی حسِ یتیم بودن را تجربه میکند. شاعر در جستجوی آزادی از قید و بندهای خودداری و هشیاری است و به این نتیجه میرسد که زمانهایی که در هشیاری سپری کرده، به نوعی ضایع شده است. در نهایت، او همچنان در خواب غفلت به سر میبرد و امید به بیداری و آگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: دلآزاری که از ترک صحبت میکند، سبب شد که من دچار درد و رنج شوم. تجربیاتی که در زندگی داشتم، به نوعی بر من اثر گذاشت و زندگیام را سخت کردند، اما همچنین باعث شدند که بتوانم راهی را برای مواجهه با چالشها و مشکلات پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در روز روشن، نمک در چشمانم کار خودش را میکند و شب که میشود، خوابِ شیرینی من را به فراموشی میبرد و حس ناخوشایند من را نادیده میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر هر خار و زخمی به جانم بیفتد و به خونم آغشته شود، در عین حال چهره من همچنان خندان خواهد بود، چون گل که با داشتن سپر، زخمها را به جان میخرد.
هوش مصنوعی: من محبوب نیستم تا اینکه مورد نارسایی دلها قرار بگیرم، همانطور که یتیمان نگرانی از طرد شدن ندارند.
هوش مصنوعی: من در لحظات بیخبری و نوشیدن شراب چیزهایی پیدا کردم که ای کاش آن وقتهای هشیاری من تلف نمیشد.
هوش مصنوعی: مدتی در محیط فرنگی توانستم خودم را کنترل کنم، اما در نهایت زندگی بدون قید و شرط باعث شد که از این کنترل رها شوم.
هوش مصنوعی: غفلت من از نصیحت و پند دیگر به حدی زیاد شده که امید بیداریام از این خواب سنگین رو به کاهش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای نکودارنده تا اندر جهان داری مرا
بر نکونامی نگهدار و نکوکاری مرا
چون طریق خوب کرداری به است از هر طریق
برمگردان از طریق خوب کرداری مرا
چون بهر کاری بحق یاری گر خلق توام
[...]
تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی
چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
ساقی عشق بتم در جام امید وصال
[...]
از چه می داری نگارینا بدین زاری مرا
کم به هر عمری بخاطر در نمی آری مرا
من چو خاک راه گشتم در ره عشقت به جان
تا مگر از روی لطف از خاک برداری مرا
ز آتش عشقت منم خاکی روا داری که تو
[...]
ای فکنده عزت حسنت به صد خواری مرا
از تو خشنودم به هر خواری که می داری مرا
چیست جرم من که هر گه بار بندی زین دیار
دیگران را همسفر سازی و بگذاری مرا
دیدمت در خواب هم آغوش خویش ای کاشکی
[...]
از زبانت می رسد هر لحظه آزاری مرا
می خلد هر دم بدل زان برگ گل خاری مرا
می تواند کرد پنهان از رقیبم ضعف تن
گر نسازد فاش هر دم ناله زاری مرا
زار مردم در غم تنهایی و ممکن نشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.