به آبداری لعل تو هیچ گوهر نیست
به این صفا، گهری در ضمیر کوثر نیست
مرا به ساغری ای خضر نیک پی دریاب
که بی دلیل ز خود رفتنم میسر نیست
توانگرست به یک مشت خاک، دیده فقر
دل حریص به صد گنج زر توانگر نیست
شهادتی که بود دیگری وسیله آن
ز زندگانی خضر و مسیح کمتر نیست
من و تردد خاطر، خدا نگه دارد!
به قلزمی که منم، موج او شناور نیست
دل شکسته ما را به لطف خود بپذیر
نظر به مورچه، پای ملخ محقر نیست
ببر ز خویش اگر جنت آرزو داری
که دوزخی بتر از صحبت مکرر نیست
حمایت ضعفا مانع پریشانی است
وگرنه رشته سزاوار قرب گوهر نیست
ز چاک دل بود امید فتح باب مرا
چو آفتاب مرا روی دل به هر در نیست
شفق همین نه به خورشید کار دارد و بس
کدام لقمه این هفت خوان به خون تر نیست؟
ترا که پای طلب بسته اند، سنگین باش
درین محیط که ماییم جای لنگر نیست
مدار چشم مروت ز هیچ کس صائب
که خضر را غم محرومی سکندر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، فقر، و معنویت است. او به زیبایی و صفای درون اشاره میکند و میگوید که هیچ گوهری به ارزش آن در دلش نیست. شاعر از خضر (نقش راهنما و هدایتگر) میخواهد که او را دریابد، چرا که بدون دلیل نمیتواند از خود برود. او فقر را به یک مشت خاک تشبیه میکند و میگوید که دل حریص در آن گنجی نمییابد. همچنین به مقایسه میان زندگی خضر و مسیح پرداخته و میگوید که عطش رسیدن به حقیقت و بندگی خداوند او را به حرکت در میآورد. شاعر دل شکستهاش را به لطف خدا نسبت میدهد و میگوید که اگر آرزوی بهشت را داری، باید از خویش دور شوی. در ادامه، او به حمایت از ضعفا اشاره کرده و میگوید که این حمایت مانع پریشانی است. در نهایت، شاعر از خواندن مراحل دشوار زندگی و جستجوی معانی عمیق در آن سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که در این دنیای پرفراز و نشیب، جای لنگر و آرامش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با رنگ و زیبایی تو هیچ سنگ قیمتی وجود ندارد و در این پاکی، هیچ الماسی در عمق آب حیات نیست.
هوش مصنوعی: من را با جامی در دست کمک کن، ای خضر بزرگوار، زیرا بدون دلیل نمیتوانم از خودم دور شوم.
هوش مصنوعی: ثروتمند کسی است که با یک مشت خاک هم میتواند خوشبختی و کامیابی را احساس کند، اما کسی که دچار فقر و تنگدستی است، حتی با داشتن صدها گنج و زر نیز هرگز احساس ثروت و آسایش نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: شهادتی که به دست دیگران انجام میشود، به اندازه زندگی خضر و مسیح ارزش دارد.
هوش مصنوعی: من و فکر و خیالهای دائم، خدا به حفظش بیافزاید! به نوعی که من هستم، آن احساس و حالتی که او ایجاد میکند، بر من غالب نیست.
هوش مصنوعی: دل شکسته ما را با مهربانی خود بپذیر، زیرا نگاه به یک مورچه نشاندهنده ارزش پای ملخ نیست.
هوش مصنوعی: اگر به بهشت آرزو دارید، باید از خودتان دور شوید، چرا که هیچ چیزی بدتر از مداومت بر دوستیهای نادرست نیست.
هوش مصنوعی: اگر حمایت از افراد ضعیف وجود نداشته باشد، ممکن است مشکلات و بینظمیها بیشتر شود. در غیر این صورت، شخص مناسب و شایستهای نمیتواند به جایگاه ارزشمند خود برسد.
هوش مصنوعی: از دل شاداب من انتظار گشایش در زندگی وجود دارد، اما مانند آفتاب که در هر مکان دیده نمیشود، امیدم نیز در هر در و وضعی بهدست نمیآید.
هوش مصنوعی: شفق فقط با خورشید در ارتباط است و هیچ چیز دیگری ندارد. همچنین، هر یک از مشکلات و چالشهای زندگی مثل لقمهای است که برای رسیدن به آن باید از هفت خوان گذر کرد و هر کدام از این مراحل به نوعی با تلاش و سختی همراه است.
هوش مصنوعی: تو که در جستجوی خواستههای خود قرار داری، در این فضا آرام و با احتیاط رفتار کن، زیرا ما در اینجا برای استراحت و آرامش نیستیم و باید با دقت حرکت کنیم.
هوش مصنوعی: به هیچکس رحم نکن و به کسی نیکی نكن كه حتی خضر، پیامبر آسمانی، نیز از درد و رنج اسكندر نمیهراسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزرگوارا دانم که بر خلاف قدر
حقیقت است که جز کردگار قادر نیست
به حکم آنک بد و نیک هر چ پیش آید
مقدّرست به هر حال اگر چ ظاهر نیست
به سعی می نشود هیچ گونه روزی بیش
[...]
وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
نگاه کن به دو چشمم اگرت باور نیست
چو ساغرم دل پرخون من و تن لاغر
به دست عشق که زرد و نزار و لاغر نیست
به غیر خون مسلمان نمیخورد این عشق
[...]
چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟
چه دیدها؟ که ز نادیدنت به خون تر نیست؟
کدام پشت، که در عهد زلف چون رسنت
ز بس کشیدن بار بلا چو چنبر نیست؟
حکایتی که مرا از غم تو نقش دلست
[...]
مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست
بجز وصال رخ تو خیال دیگر نیست
به نکهت شب زلفت دماغ ما تر کن
که همچو بوی دو زلف تو هیچ عنبر نیست
شبی دراز و چو زلف سیاه و بی سر و پای
[...]
خوشا کسیکه نیامد درین سراچه غم
که از کدورت دنیا دلش مکدر نیست
هزار سال بعیش و نشاط اگر گذرد
بیکنفس که بغم بگذرد برابر نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.