گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب صابر

گشتم از هجر او نزار چو نی

وعده وصل او ندانم کی

او بت دلبرست و نیست مرا

هیچ کاری به جز پرستش وی

ای بهاری که بی هوای بهار

روی تو گل دماند اندر دی

گر گل است از دو عارض تو خجل

چون ز مژگان من گشاید خوی

بس بخیلی به قوت بوس و کنار

باز هنگام وعده حاتم طی

بیم باشد که می مرا بخورد

گر مرا بی تو خورد باید می

 
 
 
مسعود سعد سلمان

ای به تو زنده نام حاتم طی

صاحب صد هزار صاحب ری

تاج اهل عرب قصی آمد

تا تو نسبت همی کنی به قصی

خاک را بر فلک مفاخر توست

[...]

ابوالفرج رونی

آمد آن اصل شرع و شاخ هدی

آمد آن برگ عقل و بار ندی

سید عالم و عمید اجل

عمده ملک و دین ابوالاعلی

رتبت او نهاده منبر و تخت

[...]

انوری

نکنم خواجه را به شعر هجا

لیک برخوانم آیتی ز نبی

ان قارون کان من موسی

خواجه آنست کاید از پی فی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه