گنجور

 
سعدی

بی‌هنر را دیدن صاحب هنر

نیش بر جان می‌زند چون کژدمی

هر که نامردم بود عذرش بنه

گر به چشمش درنیاید مردمی

راست می‌خواهی به چشم خارپشت

خار پشتی خوشترست از قاقمی

 
 
 
حکیم نزاری

خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می

زندگی زهرست بی تریاکِ می

روحِ راحِ خُلد می آید از او

راحتِ روح است بویِ پاکِ می

دیر شد تا عقلِ روشن بین به عشق

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیر حسینی هروی

پرتو او داده مارا خرمی

ورنه چند و چیست اصل آدمی

جهان ملک خاتون

چرخ کی گردد به کام ما دمی

تا زداید از دل تنگم غمی

تا نهد بر جان مجروحم ز لطف

از شب وصل نگارم مرهمی

باشدم هردم غمی بر دل ز هجر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه