دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم
خرقهپوشان صوامع را دوتایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت گوی تنهایی زدم
عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتاد
بس که سنگ تجربت بر طاق مینایی زدم
پایمردم عقل بود آنگه که عشقم دست داد
پشت دستی بر دهان عقل سودایی زدم
دیو ناری را سر از سودای مایی شد به باد
پس من خاکی به حکمت گردن مایی زدم
تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنع
پس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم
تا نباید گشتنم گرد در کس چون کلید
بر در دل ز آرزو قفل شکیبایی زدم
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن
زآن که من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
چون صدف پروردم اندر سینه در معرفت
تا به جوهر طعنه بر درهای دریایی زدم
بعد از این چون مهر مستقبل نگردم جز به امر
پیش از این گر چون فلک چرخی به رعنایی زدم
کنیت سعدی فرو شستم ز دیوان وجود
پس قدم در حضرت بی چون مولایی زدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، بیان احساسات عمیق شاعر در تنهایی و جستجوی حقیقت و معرفت است. شاعر در فضای خلوت، به تنهایی خود فکر میکند و از دغدغههای عقل و عشق سخن میگوید. او نشان میدهد که در دوران سلوک و کشف حقیقت، بین عقل و عشق انتخاب کرده و در این مسیر از تجربیات و مشکلات عبور کرده است. شاعر به اجتماع و معانی عمیقتر زندگی توجه دارد و اشاره میکند که برای رسیدن به معرفت باید از خودبینی و خودرایی فاصله گرفت. در نهایت، او به نوعی تزکیه نفس و حرکت به سمت حقیقت و وجود مطلق میرسد و به این نتیجه میرسد که باید در عمل و نیت خود خالص باشد.
هوش مصنوعی: دیروز در یک بیابان ساکت و بیسکنه، صدای تنهاییام را بلند کردم و به قلههای آرزوهایم پناه بردم.
هوش مصنوعی: لباسهای روحانی و پیراهنهای زاهدان در دو قسمت پاره شدند، زیرا من در کوچه وحدت، صدای تنهایی خود را بلند کردم.
هوش مصنوعی: عقل کل بهمانند یک ظرف شفاف و ظریف است که به خاطر تجربههای من، به زمین افتاده است. من با تلاشهای زیاد، میخواستم به صورت زیبا و قوی بایستم، اما در نهایت به زمین افتادم.
هوش مصنوعی: عقل من زمانی قوی بود که عشق به من روی آورد، اما وقتی که عشق به سراغم آمد، به عقل خود بیتوجهی کردم و دو دستی بر دهان او زدم.
هوش مصنوعی: یک دیو سر از فکر و خیال ما برداشت و به باد رفت، پس من به عنوان یک انسان خاکی، با خرد و دانش خود به خودم را شناساندم.
هوش مصنوعی: در دستان خیاط، مانند یک رشته، تاب خوردم. سپس به خاطر خودپسندی و خودراییام، بر کار خود، گرهای زدم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از آرزوهایم نتوانم به آسانی بگذرم و همچنان منتظر و شکیبا باشم، نباید به سراغ هیچکس دیگر بروم.
هوش مصنوعی: اگر کسی علاقهمند به یادگیری دانش باشد، باید زودتر به دنبال آن برود و از من چیزی نخواهد، زیرا من خودم کوشش کردهام و به دانش دست یافتهام.
هوش مصنوعی: در دل خود مانند صدف، دانشی را پروراندهام تا به اصل و حقیقتی دست یابم و بر درهای بزرگ معرفت وارد شوم.
هوش مصنوعی: از این پس، هنگامی که آینده خود را مینگرم، جز به خواستههایی که قبلاً داشتم نگاه نمیکنم. اگر هم مانند آسمان گردشی داشته باشم، آن را با زیبایی و ظرافت انجام میدهم.
هوش مصنوعی: سعدی میگوید که از شعر و ادبیات خود فاصله گرفته و به سوی مقام و مرتبهای رفیعتر گام گذاشته است. او در اینجا به حالت دلمشغولی و آمادهسازی برای وصالی معنوی اشاره دارد که به اوحی از وجود و بزرگی الهی میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
با همه کثرت چه شد تا دم زتنهائی زدم
یا باین زشتی چرا من لاف زیبائی زدم
کنده ام با کز لک توحید چون چشم دوبین
با همه کثرت از آن نوبت زیکتائی زدم
عشق بر یأجوج عقلم چون سکندر سد به بست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.