با همه کثرت چه شد تا دم زتنهائی زدم
یا باین زشتی چرا من لاف زیبائی زدم
کنده ام با کز لک توحید چون چشم دوبین
با همه کثرت از آن نوبت زیکتائی زدم
عشق بر یأجوج عقلم چون سکندر سد به بست
پشت پا بر طارم این کاخ مینائی زدم
پنبه بودم رشته گشتم در کف نساج صنع
حلقه ها بر حلق عجب و کبر و خورائی زدم
رام گشته توسن عقلم چو رایض گشت عشق
خوش بپای نفس پا بند شکیبائی زدم
شد فلاطون خم نشین و بحر حکمت شد دلش
من ببحرمی فتادم لاف دانائی زدم
گوهر حب علی پروده ام تا در صدف
طعنها بر لؤلؤ لالای دریائی زدم
مرتع رعنا غزالانست دشت خاطرم
لاجرم از فخر گاهی دم زرعنائی زدم
بر کبوترهای بام کعبه دارم فخر از آنک
چرخها بر آستان قرب مولائی زدم
سینه ام آشفته آمد غیرت سینای طور
تا که بر دل آتش از این عشق سودائی زدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و تناقضآمیز در مورد عشق، زیبایی، تنهایی و معرفت است. شاعر از کثرت و تنهایی خود شکایت میکند و به تضاد بین زیبایی و زشتی میپردازد. او به عشق به عنوان نیرویی آتشین که عقلش را احاطه کرده اشاره میکند و در عین حال حسرت و درد ناشی از آن را حس میکند. همچنین، شاعر به خودآگاهی و جستجوی معنای عمیقتر در زندگی اشاره دارد و در نهایت به عشق و محبت به علی (ع) به عنوان اصولی بنیادین در وجودش میپردازد. شعر در کل تجربههای انسانی را در پیوند با عشق و جستجوی حقیقت توصیف میکند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در زندگی فراوانی و شلوغی وجود دارد، چرا من به تنهایی خودم اشاره کردم؟ یا چرا باید از زیباییها حرف بزنم در حالی که با زشتیها روبهرو هستم؟
هوش مصنوعی: من با دلی از توحید و بینش عمیق دوچشمی، از همهی کثرتها و تنوعها جدا شدهام و در این حالت به سوی تو حرکت کردهام.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که عقل من مانند یأجوج و مأجوج به تنگنا بیفتد و نتواند از پس آن برآید. من با این احساسات قوی، به این کاخ بزرگ و زیبا ضربه زدم و آن را به چالش کشیدم.
هوش مصنوعی: من در ابتدا فقط یک پنبه بودم، اما در دستان صنعتگر تبدیل به رشتهای شدم و حالا در حلقههای عجیب و بزرگمنشی و خودپسندی درگیر شدهام.
هوش مصنوعی: عقل من مانند اسب رام شدهای است که عشق را به خوبی میسازد و به نفس خود وابستهام؛ به همین خاطر صبر و استقامت را در خود تقویت کردهام.
هوش مصنوعی: فلاطون، فیلسوف بزرگ، در کنار من نشسته و دلش به عمق حکمت رسیده است. من نیز به این دریای دانش وارد شدم و از خود ادعای دانایی کردم.
هوش مصنوعی: محبت به علی مانند جواهری گرانبها در وجود من پرورش یافته است، تا بتوانم در مواجهه با بدگوییها و انتقادات، به زیبایی و ارزشی که مانند مروارید در دریا دارم، اشاره کنم.
هوش مصنوعی: دشت یادهایم چون مرتع سرسبز و زیباست که در آن غزالان شادی میدوند. به همین خاطر گاهی بر خود میبالم و به سرور میآیم.
هوش مصنوعی: من بر کبوترهای بام کعبه افتخار میکنم، زیرا چرخهای روزگار بر درگاه نزدیکترین مولایم قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: سینهام پر از آشفتگی و احساس شده، چون کوه طور که در آنجا موسی به خدا نزدیک شد. از این عشق دیوانهکننده، آتش دل را روشن کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم
خرقهپوشان صوامع را دوتایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت گوی تنهایی زدم
عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.