حکمت شمارهٔ ۳۱
ده آدمی بر سفرهای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفتهاند: توانگری به قناعت، به از توانگری به بضاعت.
رودهٔ تنگ به یک نان ِ تهی پر گردد
نعمت ِ روی زمین پر نکند دیدهٔ تنگ
پدر چون دور ِ عمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بُگذشت
که شهوت آتش است از وی بپرهیز
به خود بَر آتش ِ دوزخ مکُن تیز
در آن آتش نداری طاقت سوز
به صبر آبی بر این آتش زن امروز
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | منبع اولیه: ویکینبشه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
علی رستمیان نوشته:
با توجه به نسخه فروغی این دوبیت جا مانده:
بیت دوم: پدر چون دور عمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بگذشت
بیت چهارم: در آن آتش نداری طاقت سوز
به صبر آبی برین آتش زن امروز
👆⚐
عاصمه شعبانی نوشته:
بر اساس نسخه گلستان سعدی با شرح دکتر خلیل خطیب رهبر این حکایت شماره ۳۱ است .و دو بیت از شعر حذف شده است که آقای علی رستمیان در بخش دیدگاه ذکر کرده اند.
👆⚐
محمد نوشته:
مصرع اول اینگونه است
به یک نان تهی پر گردد رود ی تنگ نعمت نعمت روی زمین پر نگند دید ی تنگ
👆⚐