حکایت شمارهٔ ۲۱
جوانی پاکباز پاکرو بود
که با پاکیزه رویی در کرو بود
چنین خواندم که در دریای اعظم
به گردابی درافتادند با هم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد
مبادا کاندر آن حالت بمیرد
همی گفت از میان موج و تشویر
مرا بگذار و دست یار من گیر
در این گفتن جهان بر وی برآشفت
شنیدندش که جان می داد و می گفت
حدیث عشق از آن بطال منیوش
که در سختی کند یاری فراموش
چنین کردند یاران زندگانی
ز کار افتاده بشنو تا بدانی
که سعدی راه و رسم عشقبازی
چنان داند که در بغداد تازی
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فرو بند
اگر مجنون لیلی زنده گشتی
حدیث عشق از این دفتر نبشتی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
علی نوشته:
در مصراع دوم بیت اول واژه کرو - به معنی قایق کوچک - صحیح است و نه واژه گرو.
👆⚐
جمشید احمدی نوشته:
کاملا حق با علی آقاست که فرمودن مصرع دوم بیت اول واژه “کرو”بمعنی قایق کوچک درسته.نه گرو.دوستی هم که متن شعر رو قرائت میکنن دقت نکردن در حین خواندن واژه “پاکیزه رو” و “گرو” هم آوا نیستن و قافیه شعر از هم میپاشه.ولی واژه کرو بمعنی قایق هم آوای قافیه رو درست میکنه و هم معنی بیت رو که یک جوان پاکیزه رو با دیگری در قایق بودند و دچار طوفان شدند و الی آخر
—
پاسخ: با تشکر، علی رغم این که در متن تصحیح شادروان فروغی «گرو» آمده، طبق فرمودهٔ جنابعالی و علی آقا «کرو» جایگزین شد و خوانش نیز جایگزین شد.
👆⚐