گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
مردم هلال عید ندیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست
زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست
ای خواب، گرد دیده سعدی دگر مگرد
یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی محبوبش میگوید. او اشاره میکند که در خواب به یاد محبوبش بوده و حالا با او روبهرو شده است. شاعر به زیباییهای محبوب مانند هلال و سرو بلند اشاره میکند و از عشق و شیفتگیاش سخن میگوید. او ابراز میکند که در این عشق، دیگر به چیز دیگری نمیاندیشد و تنها در پی محبوبش است. شاعر همچنین توجه میکند که شاید دیدن محبوب چون خواب و خیال باشد و از چنین افکاری آزرده خاطر است.
هوش مصنوعی: به خودم گفتم شاید در خواب تصویر دوست را ببینم، اما حالا صبح زود است و من به زیبایی دوست نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: مردم ماه نو را نمیبینند و در کنار ما عید است، چرا که ابروی دوست مانند هلال ماه زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: ما دیگر به جوانی و زیبایی بلند بالا توجهی نداریم، زیرا دوستی با کسی که قامت متعادل و مناسب دارد، برای ما عزیزتر است.
هوش مصنوعی: از شوق و عشق، آنچنان بیخود و نابود شدم که اگر کسی عاشق واقعی نباشد، برای خودش و منافع شخصیاش اهمیتی قائل نیست. عشق به محبوب و دلباختگی به او، تمام وجودم را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: ای خواب، دور از چشمان سعدی بیا، زیرا یا چشمانم در خواب است یا در خیال دوست میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۲
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
اندر دمی دو عید، که گویند، اشارتیست
بر دیدن دو ابروی همچون هلال دوست
همین شعر » بیت ۱
گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
گفتم رَوَم به خواب و ببینم جمالِ دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
بختم نخفته بود که از خواب بامداد
برخاستم به طالع فرخنده فال دوست
از دل برون شو ای غم دنیا و آخرت
[...]
دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست
بر بوی دانها که بدیدم ز خال دوست
دل را چه قدر و قیمت و جان چیست؟ کین دو رفت
وندر خجالتیم هنوز از جمال دوست
جانش چگونه تحفه فرستم؟ کزوست جان
[...]
جانم خیال شد به خیال خیال دوست
دل بیقرار گشت به عشق وصال دوست
هر کس به آرزوی جمالست در جهان
مائیم و آرزوی خیال جمال دوست
مهر منیر چیست شعاعی ز روی یار
[...]
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
افزون زرخت نو شده حسن و جمال دوست
از زیور وزرست زیادت کمال دوست
رخت به گزیده و والای سیبکی
[...]
بختم مدد نداد که بینم وصال دوست
ای کاشکی ز دور به بینم جمال دوست
از جان و از جهان بهوایش برآمدم
بیرون نرفت از دل و جانم خیال دوست
جان و دلم همیشه لگدکوب عشق اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.